متخصص تجربه (4)
یادداشت داستانی
با دوست متخصصم برای انجام پروژهی پیمانکاری برای شرکتی انتخاب شدیم. از همان ابتدا چند نفر از نیروهای داخلی همانجا میخواستند زیر آبمان را بزنند؛ با این استدلال که چون ما از بیرون آمدهایم قابل اعتماد نیستیم! ولی کارفرما و رئیس آنجا، نمونهکارهای قبلی ما را دیده و پسندیده بودند؛ قیمتمان هم منصفانه بود. ولی یک همکار از شرکت خودشان وارد تیم ما کردند. برای راحتی خیال بقیه همکارانشان...
متخصص، طبق عادت در ابتدا مواضع را برایشان مشخص کرد و گفت:
- ما اینگونهایم و روشمان نیز چنین است. اگر با ما اینگونه باشید کارها خیلی بهتر پیش میرود. خطوط قرمزمان این است و اگر خودمان هم از آن تخطی کنیم به خاطر ضعف ماست نه خطوط!
از حرفهایش خیلی تعجبانگیز شدند! مخصوصاً از نوع خط قرمزها...
گذشت و روزی در روند کار مشکلی پیش آمد. فوراً علم برداشتند که:
- مطمئن بودیم شما که از بیرونید، اینگونهاید. اصلا کسانی که از بیرون میآیند و چنین خط قرمزهایی دارند همین میشوند!
با اینکه مطمئن بودم مقصر نیستیم و ایراد از ما نیست متخصص، خیلی ناراحت شد و رفت توی لک؛ که چرا باید این اتفاق میافتاد. نشستیم به بررسی دلایل. تا اینکه به منشأ ایراد رسیدیم: شخصِ شخیص همکار پیشنهادی درونی! همانی که گفته بودند:
- در همکاری بهترین است...
و ما نیز به خاطر سفارش مدیر اعتماد کرده بودیم. که البته درسی شد آن که همکار خوبی برای دیگری بوده الزاماً همکار خوبی برای ما نخواهد بود. برای او خوب بوده، دلیل نمیشود با ما هم بله...
زمان توجیه و تحویل پروژه فرا رسید. با اینکه آن را تمام نکرده بودیم. در جلسه بلند شد و گفت:
- به علت عدم همکاریِ همکاری که شما به ما معرفی کردید این کار با مشکل مواجه شد. به قول خودتان همکار درون سازمانی! شاید اگر به اختیار ما بود و همکار از بیرون انتخاب میکردیم این اتفاق نمیافتاد.
حرفش تمام نشده بود که کارفرما حسابی از کوره در رفت و با صدای بلند گفت:
- چه میفرمائید آقا!؟ چه ربطی دارد به همکار ما؟ اصلا چه ربطی دارد به بیرونی و درونیبودن؟
متخصص لبخندی زد و گفت:
- حرفِ تمام مدت من را تکرار کردید. من هم خدمت همکاران درونیتان عرض کردم: اینکه ما مد نظر شما نبودیم به خاطر بیرون و درون نیست. این ضعف از خود ماست، نه از درون و بیرون. خط قرمزها خوبند، ما آنها را بدرنگ میکنیم..
نمی دانم آن روز در جلسه حرفش را فهمیدند یا نه؛ ولی با دریافت فرصت دوباره برای انجام پروژه، جلسه را ترک کردیم. و فوراً کار را شروع کردیم. این بار با احترام به خط قرمزهای یکدیگر...