وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

متخصص تجربه (4)

سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ق.ظ

یادداشت داستانی


با دوست متخصصم برای انجام پروژه‌ی پیمانکاری برای شرکتی انتخاب شدیم. از همان ابتدا چند نفر از نیروهای داخلی همان‌جا می‌خواستند زیر آبمان را بزنند؛ با این استدلال که چون ما از بیرون آمده‌ایم قابل اعتماد نیستیم! ولی کارفرما و رئیس آن‌جا، نمونه‌کارهای قبلی ما را دیده و پسندیده بودند؛ قیمت‌مان هم منصفانه بود. ولی یک همکار از شرکت خودشان وارد تیم ما کردند. برای راحتی خیال بقیه همکارانشان...

متخصص، طبق عادت در ابتدا مواضع را برایشان مشخص کرد و گفت:

- ما اینگونه‌ایم و روشمان نیز چنین است. اگر با ما اینگونه باشید کارها خیلی بهتر پیش می‌رود. خطوط قرمزمان این است و اگر خودمان هم از آن تخطی کنیم به خاطر ضعف ماست نه خطوط!

از حرف‌هایش خیلی تعجب‌انگیز شدند! مخصوصاً از نوع خط قرمزها...

گذشت و روزی در روند کار مشکلی پیش آمد. فوراً علم برداشتند که:

- مطمئن بودیم شما که از بیرونید، اینگونه‌اید. اصلا کسانی که از بیرون می‌آیند و چنین خط قرمزهایی دارند همین می‌شوند!

با اینکه مطمئن بودم مقصر نیستیم و ایراد از ما نیست متخصص، خیلی ناراحت شد و رفت توی لک؛ که چرا باید این اتفاق می‌افتاد. نشستیم به بررسی دلایل. تا اینکه به منشأ ایراد رسیدیم: شخصِ شخیص همکار پیشنهادی درونی! همانی که گفته بودند:

- در همکاری بهترین است...

و ما نیز به خاطر سفارش مدیر اعتماد کرده بودیم. که البته درسی شد آن که همکار خوبی برای دیگری بوده الزاماً همکار خوبی برای ما نخواهد بود. برای او خوب بوده، دلیل نمی‌شود با ما هم بله...

زمان توجیه و تحویل پروژه فرا رسید. با اینکه آن را تمام نکرده بودیم. در جلسه بلند شد و گفت:

- به علت عدم همکاریِ همکاری که شما به ما معرفی کردید این کار با مشکل مواجه شد. به قول خودتان همکار درون سازمانی! شاید اگر به اختیار ما بود و همکار از بیرون انتخاب می‌کردیم این اتفاق نمی‌افتاد.

حرفش تمام نشده بود که کارفرما حسابی از کوره در رفت و با صدای بلند گفت:

- چه می‌فرمائید آقا!؟ چه ربطی دارد به همکار ما؟ اصلا چه ربطی دارد به بیرونی و درونی‌بودن؟

متخصص لبخندی زد و گفت:

- حرفِ تمام مدت من را تکرار کردید. من هم خدمت همکاران درونی‌تان عرض کردم: اینکه ما مد نظر شما نبودیم به خاطر بیرون و درون نیست. این ضعف از خود ماست، نه از درون و بیرون. خط قرمزها خوبند، ما آن‌ها را بدرنگ می‌کنیم..

نمی دانم آن روز در جلسه حرفش را فهمیدند یا نه؛ ولی با دریافت فرصت دوباره برای انجام پروژه، جلسه را ترک کردیم. و فوراً کار را شروع کردیم. این بار با احترام به خط قرمزهای یکدیگر...



دیدگاه ها (۸)

أأرره!!
آیا می شود خط قرمزها اخلاق و وجدان خودمان باشد؟
بنظرم اگر بشود دیگر نیازی به کشیدن خط قرمزهای انسانی نیست که به راحتی قابل کم رنگ شدن و نادیده گرفته شدن هستند
نمیدونم درست متوجه شدم یا نه؟ بنظرم ما جماعت، برخلاف تعارفات وآرزوهایی که معمولا برای هم میکنیم آدمای تنگ نظری هستیم ومعمولا منافع خودمون روبه منافع گروهی ترجیح می‌دیم واین یکی ازدلایل عدم پیشرفتمونه.
سلام

ممنون که سر زدید

 خوبم...
درست مثل مزرعه ای که محصولش را ملخ خرده است
دیگر نگران داسها نیستم ....
پاسخ:
سلام
 خوب اینجا یه چیزایی واسه من نامفهومه:
1 آیا این قصه یه جورایی به یه واقعیت خارج ازچارچوب خودش اشاره داره که باید اونو بشناسیم؟
2 خط قرمزهای آقای متخصص چی بودن؟
3 ظاهرا خط قرمز کارفرما و همکارانشون همون تقسیم درونی بیرونیه. و خط قرمز آقای متخصص یه چیزای دیگه ای غیر از اون. حالا برای اینکه سرمرزها درگیری نشه یا باید خطوط موازی باشند یا متنافر. که هیچکدام نیستند.
4 ما باور کنیم آقای مدیر با همین یک جمله ی مهندس روشن شد و کوتاه آمد؟یعنی اینقدر منطقی و اصولی بود؟طرف همکار درونی رو نگرفت؟
5 بالاخره اون همکار درونیه مشکل ساز بود یا نه؟
پاسخ:

اگه نامفهومه که ایراد از نویسندس.

1. نیاز به شناخت واقعیت خارجیش نداره این ماجرا قابل تعمیمه.

2. هر چیزی می تونه باشه...

3. درونی ها خط قرمزی نداشتن جز اینکه فرد باید بیرونی نباشه.

4. کلا که تجربه ثابت کرده مدیرا از متخصص تجربه خوششون میاد... اون مدیر هم کارخوب با قیمت مناسب می خواست کاری که ما انجامش می دادیم

5. آره چه جورم.

۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۱۹ سید امیر علی حیدری
سلام بنده خوب خدا
خسته نباشید خدا قوت
--------------------------

امیدواریم هر چه زودتر ظهور حضرت از راه برسه
 باید بصیرت خودمون رو تو انتخابات پیش رو نشان بدهیم نشان بدهیم که کلام یا لیتنی کنا معک ما... جواب هل من ناصرا ینصرنی امام مهدی است که هر روز با ندبه صدا می زند
 به امید خدا حماسه بزرگی در راه است. کرسی گرمی را انداختیم، کرسی آزاد اندیشی در مورد تایید صلاحیت هاشمی و مشایی؟! منتظر حضور گرمتان هستم.
یا حق/.

سلام

امیدوارم کسی که خط قرمزها را پاس میدارد در.........................

چه رئیس زبان فهم ومنطقی بود کاش................

خیلی قشنگ حرفهایتان را زدید زیبا وقابل تامل مثل همیشه

موفق باشید

پاسخ:

سلام

ای کاش...

آره خب بعضی وقت ها روسا برای منافعشون از بعضی مواضعشون پایین میان!

لطف دارید مثل همیشه

موید باشید

این ضعف از خود ماست، نه از درون و بیرون

دمت گرم عالی
پاسخ:
دم خودت گرم سید
۲۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۵ محمدحسین جمال‌زاده
ما بدرنگ هستیم
پاسخ:
خیلی...

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی