وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

زمین خاکی

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۰۷ ب.ظ

داستان کوتاه کوتاه


بعد از سال­ها عقب­نشینیه اجباری خونه پدری باعث شد سری به محله قدیمی بزنم. اون موقعا خودم 13 سالم بود و حالا پسرم 13 ساله. به کوچه که رسیدم غرق در کوچه و خاطراتش شدم که پسرم با صدای بلند اسم کوچه رو خوند: «شهید محمد سماواتی». 

از خاطراتم پرت شدم و به پسرم گفتم:

- با این شهید رفیق بودیم.

با تعجب پرسید:

- این شهید رفیقت بود؟!

- آره دیگه! هم‌کلاسی بودیم. خیلی وقتا تو راه برگشت از مدرسه با هم می‌رفتیم نونوایی. همیشه جاشو تو صف می‌داد به آدمای پیر و کفریم می‌کرد. محرما با هم می‌رفتیم تکیه سر خیابون. تا اینکه جنگ شد و قبل از شروع جنگ رفتم خارج.

از اینجا به بعدش رو خودم هم نمی‌دونم چی شد. ولی محمد رفت جبهه و شهید شد. یک کتاب هم از زندگیش نوشتن. با اون چیزای که من ازش دیده بودم خیلی تفاوت داره. من محمد تو کتابو نمی‌شناسم.

- یعنی چی نمی‌شناسی؟!

- آخه اون محمدی که اونا تو کتاب گفتن یه فرشته‌ی آسمونیه؛ آدم نیست. محمد خیلی زمینی‌تر از این حرفا بود. یادمه با هم می‌رفتیم تو محله‌های دیگه دعوا.

پسرم حسابی تعجب کرده بود. نمی‌دانم از چه! 

مهمترین تغییر کوچه، زمینش بود؛ جایی که ما در آن بازی می‌کردیم.

- راستی پسرم، اون موقعا کوچه آسفالت نبود؛ خاکی بود...

دیدگاه ها (۱۱)

سلام

خیلی خوب روان مینویسید

موفق باشید

راستی مر30 که سر زدین

پاسخ:

سلام

ممنون از لطفتون

سلامت باشید

۰۵ دی ۹۱ ، ۱۹:۴۴ محمد حسین حدائق
آدما اگه خاکی شدن سمواتی میشن
پاسخ:
تو خیابون سماواتیم ولی تو بن بست ارض گیریم.
سلام رفیق
چطوری یا بهتری؟
اون سری آدرس نداده بودی خدمت برسم 
ما برادر از این اسامی راحت میگذریم حتی سر مزار شهدا هم که میریم راحت عبور میکنیم در حالیکه بلندای عشق پشت این اسامیست........
کاش ما هم شهید بشیم
تبادل لینک؟

پاسخ:

سلام رفیق

خدا رو شکر

ممنون که سر زدی

انشالله با هم راهشو پیدا کنیم و شهید شیم

جاده ماندست و من و این سر باقیمانده رمقی نست در این پیکر باقیمانده نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی هیچکس نست در این سنگر باقیمانده نویی آن آتش سوزنده ی خاموش شده منم این سردی خاکستر باقیمانده گر چه دست و دل و چشمم همه آوار شدست باز شرمنده ام از این سر باقیمانده شعر طولانی فریاد تو کوتاه شدست در همین اسب و همین خنجر باقیمانده پیشکش باد به یکرنگیت ای پاکترین آخرین بیت در این دفتر باقیمانده تا ابد مردترین باش و علمدار بمان با توام ای یل نام آور باقیمانده
۰۶ دی ۹۱ ، ۰۰:۲۴ محمد هادی باقرالعلوم
تو خیابون خاکی سماوات
بن بست ارض رو اشتباهی پیچیدیم
دنده عقب بزن برادر
مسیر آنجاست...

آفرین خوب بود
ذهنم رفت سمت اینکه بعضی از دوستانم 20 سال دیگه(اگه عمری برامون باقی بود) در چه حالند و من درچه حال؟
باید بیدار شد...
ناگهان چقدر زود دیر میشود...

سلام. ممنون از حضورت. با تبادل موافقی؟

مثه بقیه نوشته هاتون... خیییییلییییی قشنگ بود... واقعا خوش بحالتون بخاطر قلم ریبایی که دارین. :)))
پاسخ:
ممنون از لطفتون...
سپاس. درباره هندسه نگارش، من از وبلاگ آقای محمد کاظم کاظمی خیلی یاد گرفته ام.لینکش در وبلاگم موجوده.
پاسخ:

ممنونم از راهنماییتون

خدمت استاد کاظمی ارادت داریم.

 سلامت باشید. 

۱۸ دی ۹۱ ، ۲۳:۱۵ یوسف دلفان
زیبا بود . ممنون

زیبا وعالی به یاد این دوبیتی افتادم

       

      افتادگی آموز اگر طالب فیضی                 هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

پاسخ:

ممنونم

:)

چه زاویه دید جالبی...

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی