وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

کلی‌گویی در نقد

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۱۳ ق.ظ

یادداشت


آوردن مصادیق در نقد، یکی از وظایف منتقد است؛ و البته دادن راه حل از وظایف او نیست. اینکه در ادبیات اجتماعی اینگونه جا افتاده که منتقد باید علاوه بر نشان‌دادن ضعف‌ها راه حل‌ها را هم نشان بدهد حرف درستی نیست. شاید پیشنهادی داشته باشد ولی چون در جایگاه عمل قرار ندارد نمی‌تواند نظر عملی بدهد. این وظایف نامزدان تصدی هر سمتی است که عیب را بگویند و راه‌کار رفعش را نیز مطرح کنند تا شاید انتخاب شوند!

هرچند بعضی‌وقت‌ها نشان‌دادن نقاط ضعف و مشکل خود نوعی راه حل محسوب می‌شود. چون خیلی از صاحبان آثار نمی‌دانند ایراد کارشان کجاست و طبعاً نمی‌توانند آن را حل کنند؛ که به محض اطلاع آن را رفع می‌کنند.

هنگامی منتقد از مفاهیم صحبت می‌کند که موضوع خاصی را نقد نمی‌کند و فقط درباره موضوعات کلی حرف می‌زند. غیر از این وقتی درباره پدیده خاصی صحبت می‌کند باید مصداقی بگوید؛ اینکه دقیقاً به کجای کار نقد دارم و چرا؛ کجای کار خوب نشده و مناسب کل کار نیست و...

هنر منتقد این است که بعد از دیدن کلیت اثر، به جزئیات آن بپردازد و بعد از آن با دقت در جزئیات روی آن‌ها تمرکز کند و درباره آن‌ها حرف بزند. اگر قرار باشد منتقد وارد جزئیات مهم کار نشود و فقط درباره کلیات صحبت بکند که کار خاصی نکرده. کاری کرده که خیلی‌ها می‌کنند و خود را نیز منتقد نمی‌دانند.

مثلا می‌گوید: 

- «اثر شما از نظر ساختاری دچار التهاب مفهومی است و صمیمت و احساسات مولف را در آن پیدا نیست!»

یا خیلی لطف کند بگوید:

- «اثر را دوست ندارم چون ما به ازای عاطفی ندارد!»

حال این که دقیقا این "التهاب مفهومی ساختار" چگونه است و "صمیمیت احساس مولف" چه شکلی است هم بماند!

این جملات نقد نیستند بلکه یک بیانیه کلی و نظری احساسی درباره آثار هستند. بین نقد خوب و نظر احساسی فاصله‌هاست.

به راحتی می‌شود چند جمله و مفهوم کاربردی در نقد را از روی کتابی حفظ کرد و بر اساس آن تمام پدیده‌های انسانی را به نقد کشید! بدون اینکه کمکی به مخاطبان و صاحب اثر شود.

نقد کلی‌گویی نیست و راز موفقیت یک منتقد، دقت در جزئیات و کشف رابطه آن با کل اثر است.



پی نوشت: با تشکر از علی باقری اصل


مطالب مرتبط:

درباره نقد

۹۲/۰۳/۲۰

دیدگاه ها (۵)

اینطوری که بخوان فقط عیبها رو بگن حرفای منتقدا خیلی تلخ میشه کسی گوش نمیده.
.
اگر مثلا منتقد از یک نقطه اثر ایرادی بگیره و مولف عقیده داشته باشه که از اون نکته خاص هدف خاصی داشته و آگاهانه اون چیزی رو توی اثرش گنجونده که به نظر منتقد نقص میاد ولی به نظر خودش حسنه.میخوام بگم یک جور خط کش لازم هست یک ملاک و معیار که خوب و بدی اثر یا به جا و نابجا بودن جزئیات اثر با اون سنجیده بشه.
.
عرصه ادب و هنر محل بروز خلاقیت ها هم هست. یعنی همیشه ممکنه یک اثر هنری جدید جوری متفاوت باشه که جزء به جزء اون ایراد داشته باشه ولی در کل هنرمندانه وتاثیر گذار باشه و فقط عیبش این باشه چارچوبهای قبلی رو مراعات نکرده.اینی که میگم تو ذهنم مثالی براش ندارم ولی به نظرم ممکنه. حالا منتقدا با این اثرهنری جدید چکار میکنن؟ خطکشها رو تغییر میدن؟ خطکش جدید برای اون سبک جدید میسازن؟ چارچوبهای انعطاف پذیر میسازن؟ مفهوم سنجش و ارزش گذاری مخدوش نمیشه؟ یا چارچوبها رو به شکل جهانشمول تری باز تعریف میکنن؟


پاسخ:

درسته!
یکی از سختیهای کار انتقاد نیت‌خوانی است و کمتر منتقدی این ریسک رو می‌کنه که به سمت جزئیاتی بره که به عمد در اثر گنجونده شده و صد البته صاحب اثرهم وظیفه داره تا هر برای هر جزئی منطقی داشته باشه. منطقی که از خود اثر برداشت می‌شه.
خط‌کش هر منتقد خود اثره. یعنی اثر رو با خودش می‌سنجن...
.
اتفاقا یک از نقاط نقدبردار همین موضوع خلاقیته!
درباره خلاقیت در نقد هم خدا بخواد مطلبی خواهم نوشت.
منتقدها عاشق نقد کارهای خلاقانه هستن! چون درباره خلاقیت حرف زدن نه تنها خلاقیت می‌خواد بلکه خلاقیت‌زا هم هست...

ولی وقتی اثری در چهارچوب مکتب و سبکی خاص ارائه می شه بدیهیه که باید به اصولش پایبند باشه.

سلام

 

مثل همیشه یاد گرفتم...

پاسخ:
سلام
مثل همیشه شکسته بندی می کنی!
سلام
عکس انتخاباتی رو به افقت مبارک!
فکر کنم هنوز سی چهل سالی وقت لازمه که فرهنگ نقد تو کشور ما جا بیفته.
نه منتقدامون نقد صحیح رو بلدن و نه صاحبان اثر ظرفیت نقد پذیری رو.
منتقد بیچاره تا بخاد به جزئیات اثر بپردازه بهش میگن اگر مردی خودت بساز اما مسئله اینجاست که"شاید پیشنهادی داشته باشد ولی چون در جایگاه عمل قرار ندارد نمی‌تواند نظر عملی بدهد."
پاسخ:

سلام

ممنون...

و ما به سختی این سی چهل سال را خواهیم گذراند!

.

بیچاره منتقد!

سلام
همیشه نشر دین در فضای مذهبی نیست. گاهی اوقات میشه با ایجاد بستری جذاب تر که با دین هم سازگاری داره یک سری آموزه هایی رو منتقل کرد.
به همین دلیل وبلاگی رو با نام جوکستان ایجاد کردیم و روزانه سعی می کنیم یک مطلب مذهبی در اون قرار بدیم. 
نکته های دیگری هم در وبلاگ هست که اولا خوشحال می شم خودتون بیاید و ببینید و بیشتر خوشحال می شم اگر که با تبادل لینک موافقت کنید. 
منتظتونم 

یا علی
خدا نگهدار
پاسخ:

سلام

خدا خیرتان بدهد...

چون در حیطه ی تخصص من نیست فقط میتونم بگم خیلی عالی نوشتید .اما مطمئنم منظور شما فقط نقد آثار هنری نباشد وهمانطور که گفتید همه ی پدیده های انسانی قابلیت نقد آنهم به صورت جزئی دارد قبل از این مطلب یک مطلب دیگری داشتید به نام ادب نقد پس اگر بخواهیم نقد موثرباشد اول باید ادب نقد در جامعه جابیفتد .شاید بعدها در زمانی که بچه هایمان بزرگ شدند این فرهنگ جا افتاده باشه .............وضع وزمان ما از سخت ترین زمانهاست
پاسخ:
سخت ترینش را مطمئن نیستم اما مطمئنم سختی اش به خاطر درد ناشی از جراحی هاست
درد ناشی از زایمان یک اجتماع جدید
خدا کند این اجتماع درست متولد شود و درست رشد کند و فرزند صالح و با ادبی باشد...
.
در هر حیطه ای نقد کارکرد خودش را دارد. هر چیزی که پدیده ای قابل اعتنا باشد در چارچوب نقد جا می شود. البته به شرط رعایت ادب.


ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی