وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

کار عمرانی

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۱ ق.ظ

یادداشت داستانی


بعد از عمری درس خواندن شدم کارشناس عمران عمران.

بعد از فارغ‌التحصیلی افتادم دنبال کار. تقّی به توقی خورد و کاری دستم را گرفت؛ مشغولش شدم. کارِ سنگین و وقت‌گیری بود. در مدت انجامش -که کم هم نبود- پیشنهاد چند کار دیگر هم شد. ولی از آنجایی که تمام وقت و انرژی‌ام را روی همان کار گذاشته بودم عملاً کار دیگری نمی‌توانستم بکنم. 

بالاخره از آن کار فارغ شدم؛ با رضایت. ولی خبری از پیشنهاد کاری بعدی نشد! با اینکه نتیجه کارم قابل قبول بود. سراغ آن‌هایی رفتم که قبلا پیشنهاد داده بودند. ولی یا کار را سپرده بودند به دیگران یا می‌گفتند:

-         در کار سرعت نداری و به کارمان نمی‌آیی!

مانده بودم چه کنم. اصلا نمی‌فهمیدم چه خبر شده...

 تا اینکه یکی را که کار به کسی نسپرده بود و عجله‌ای هم نداشت پیدا کردم. گفت:

-        چه تضمینی هست که کارم را خوب انجام دهی؟

من هم حواله‌اش کردم به صاحب‌کار قبلی و نمونه‌کارم؛ که برو ببین. صاحب کار هم نه گذاشته بود و نه برداشته بود گفته بود:

-        خیلی لفتش می‌دهد! ساخت و ساز را معطل می‌کند...

مانده بودم بگریم یا بخندم؛ از این لطف صاحب‌کارِ سابق!

گیرش آوردم و گفتم:

-         مرد مؤمن، بد کردم روی ساختمانت وقت گذاشتم!؟

که گفت:

-        به من چه؟ مگر من گفتم!؟ چنان چسبیدی به کار که انگار همین یکی در دنیاست! پیشنهادهای خودت که هیچ مشتریان من هم پراندی. من به کنار، هر که باشد فکر می‌کند بلد نیستی که اینقدر لفت می‌دهی... در ضمن اگر کار را بی‌نقص و با کیفیت انجام بدهی که دیگر کاری نخواهی داشت!

مانده بودم چه باید بگویم. مخصوصا برابر جمله آخری...

سال‌ها از آن روزگار گذشت و من در این بازار کار خیلی خوب فهمیدم که:

 

اگر قرار است یک عمر کار کنیم، نباید کارِ عمری بکنیم!


دیدگاه ها (۹)

سلام
عجب تقابلی درست شد. دستمریزاد!
پاسخ:

سلام استاد

قدم رنجه فرمودید!

عمر و روزی دست خداست. شاید هم اگه درست میساختند اونایی که زیر آوار زلزله و حوادث دیگه از دنیا رفتند باقی می موندن و خونه لازم میشدن و بازم مشتری خونه های ساخت همین مهندسا میشدن!!
کاش تو اون همه سالهای تحصیل چند واحد عاقبت اندیشیِ فراتر از نوک دماغ هم به مهندسای خونه ساز درس میدادن!
پاسخ:

یک عمر هم درس بخونیم تو کتابا از این چیزا درنمیاد!

اینا رو جای دیگه نوشتن.

خیلی زیبا و جالب بود

 

ولی در تطبیق این مسأله در رشته ی خودم، به سختی افتادم!!

پاسخ:

تطبیق!؟

خیلی بد است که فیلسوفی را عادت دهند به فکر نکردن!

سلام 

"اگر قرار است یک عمر کار کنیم، نباید کارِ عمری بکنیم!" 

یه صلوات؛ همین.
خیلی جالب !. زیاد وارد عرصه ی کار نشدم ولی برام قابل توجه بود . شیوه ی بیانتون جذاب بود . 
ممنون 

عجب انسان نامردی بوده

یا علی مدد

پاسخ:
کی!؟

زین پس میخوانمتان انشاالله

پاسخ:

انشالله

از بزرگواری شماست

بدم نمی آید زین قبل را هم بخوانید

:)

مردم عجله دارن برای چه !نمی دانند.

مردم میترسند که اگه کار عمری کنن دیگه کار نمی مونه تا بقیه بکنن.

وآخر سر کاشکی به چیز دیگه ای غیر از جیب خودمان فکر میکردیم.

پاسخ:

عجله برای جمع کردن چیزی که قرار نیست جمع بشه!

جمع هم که بشه خاطر جمع نمیشیم.

سلام حاتم جان
خوبی؟خوشی؟چخبر؟
دلم برات تنگیده بود... گرچه هنوز نیومدم کامل ولی امروز اومدم به دوستان سر بزنم..
خوشحالم که خوب بروز میکنی... با این مطلبت هم بینهایت حال کردم!!
پاسخ:
سلام
ممنون برادر
سلامت باشی
رسیدن بخیر
لطف داری
زنده باشی
سازنده هایی هستند که ساخته هایشان تا سالها بعد از مرگشان مورد ارجاع است. کارهای فراعمری میکنند. آدمهایی که راهشان را از دل مسیرهایی که خودشان ، بی آنکه بترسند، با آزمون و خطا یافته اند ، بیرون میکشند. آدمهایی که بجز اثر، مخاطب اثرشان را هم میسازند. کسانی مثل آوینی...

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی