ستون آسمان
نقد عکس
در قابی ایستاده، آسمانی با ابرهایی شبیه به ستون فقرات و اسکلت آسمانخراشی که رنگ آبی سیرش، آبی ملایم آسمان را خراشیده؛ و جرثقیلهایی که ضربدری وسط آسمانند.
.
یکی از سرگرمیهای کودکانه نگاه وارونه به اشیاست. علاقهای که با بالا رفتن سن کنار میرود و نگاه استاندارد به همه چیز جایش را میگیرد. اما از دیگر سرگرمیها آدمیزاد که در هر سنی شیرین است، ولو شدن روی زمین و نگاه به آسمان است.
احتمالا تا کنون تجربه نگاه به یک بنای بلند از زیر آن را داشتهاید و حسی که گویی بنا به سمت شما تمایل دارد و همین الان است که رویتان بیفتد. حسی که تا حد زیادی در این عکس منتقل شده؛ ترس از سقوط ساختمان...
قاب عکس کمی نامتقارن و نامتعادل است. گویی عکاس بیاعتنا به ساختمان و عظمتش، ابرهای زودگذر آسمان را ستون فقرات قاب خود قرار داده است. و در این قاب ساختمان است که به عنوان تازهواردی بیجا خود را جا کرده که حتی با همرنگی با آسمان هم نتوانسته خودش را وصله کند. رنگ آبی آسمانیِ آسمان، آرامشبخش و روحفزاست و قابل اعتماد؛ اما رنگ آبی ساختمان چنین حسی را القا نمیکند و تنها چیزی که در ظاهر این ساختمان دیده نمیشود اعتماد است. ارتفاع همیشه استرسزاست، مخصوصا وقتی کاذب باشد...
گاهی میشود با تغییر زاویه دید و جابهجایی قاب، موضع موضوعات و پدیدههای داخل عکس را نسبت به هم تغییر داد. این که چه موضوعی کنار چه موضوعی قرار بگیرد در برداشت ما از مفهوم تأثیرگذار است. مثلا همزمانی یک پیرمرد و درختی کهنسال در قاب، اشاره به معنای مشخصی دارد. این قاببندی و چینش پدیدهها کنار هم، میتواند آنها را به هم پیوند بزند و گاه حتی فرسنگها دوریشان را به رخ بکشد. در واقع پدیدهها و موضوعات میتوانند در عین وحدت حضور در یک قاب، دنیای متفاوتی با یکدیگر داشته باشند. اتفاقی که در این عکس به نوعی خاص رخ داده است.
البته این قاببندی و چیدمان در عکس، به هنر عکاس و چشمان تیزبین او مرتبط است. چشمانی که دنیا را حتی بدون نگاه از پشت چشمی دوربین در قابهای مختلف نظاره میکند و در نهایت در قابی خوب میچیند و دیگران را به تماشای عکسش دعوت میکند.
پدیدهها و فرصتهای دیدن مثل ابر در گذرند. شاید اگر کمی در تنظیم قاب نگاهمان دقت کنیم به تعبیری جدیدی از چیدمانها برسیم. نگاهی که بد نیست بعضی وقتها کودکانه باشد...
پینوشت: عکس از سعید زرآبادیپور
با آجر روی آجر نهادن، نمی توان آسمانی شد...
بالا رفتن، فرمول دیگری دارد.
زیبا، نو و گویا بود.