راهی که باز میشود!
کوتاه کوتاه
جوب
میگویند آب راه خودش را پیدا میکند. از چشمه که میجوشد، سرازیر میشود و اگر به سنگی بربخورد، آرام از کنار آن راهی پیدا میکند و میرود. بعد از مدتی هم زیر پای همان سنگ را خالی میکند و سنگ را قل میدهد به آن طرف! آب برای این کار انگیزه و محرکی دارد: جاذبهی زمین!
پیادهرو
میگویند مردم راهشان را پیدا میکنند. در یک خیابان دوطرفهی پر رفت و آمد بلواری میسازند و سرتاسرش را چمن میکنند. چند راهرو هم بین چمن باز میکنند. بعد از مدتی مردمی که میخواهند از عرض خیابان عبور کنند از روی چمنها میگذرند؛ و چمن کوبیده میشود! سازندگان میآیند و از همان جاهای کوبیدگی راهروهای دیگری میسازد. انگیزه و محرک مردمان، زودتر رسیدن به آن سوی خیابان است!
پینوشت: «انگیزه» که باشد، «حرکت»، هر «حفرهای» را تبدیل به «راه» میکند.