اراجیف
یادداشت
ذرهای به این اراجیف خاصیت ماهها و سالها اعتقاد ندارم! اینکه متولدین دیماه، فلان اخلاق را دارند و فلان سال پلنگی، فلان ویژگی را دارد. خرافاتی که از فرهنگ مغولی به فرهنگ ایرانی رسوخ کرده و حسابی خودش را جا انداخته است. کمی هم از چینی و هندی به آن آمیختهاند و آشی خوشمزه و مضر را به خوردمان دادهاند.
هر چه هست بعضی روزها، ماهها و سالها برای آدم خاص میشوند؛ نه فقط به خاطر اینکه خاصیتی ویژه دارند، بلکه چون در ظرف زمانی آنها اتفاقات خاصی میافتد. به عبارتی ارزش مکان به صاحب مکان است! «شرف المکان بالمکین»
این وسط سالی که گذشت بدترین سال مغولی بود، که با یکی از بدترین -شاید بدترین- سال زندگی من یکی شد! سالی که در آن بحرانهای زیادی را تجربه کردم؛ و این تصادف کمی شکبرانگیز بود. از طرفی سالی که میآید بهترین سال مغولی است و امیدوارم با این بحرانهایی که همه آنها را هم پشت سر نگذاشتهام، سال نود و سه برایم سال خوبی باشد!
از همینجاست که اعتقاد به این اراجیف شروع میشود. یعنی یکسری تصادف زمانی مشکوک که اعتقاداتی را در آدم به وجود میآورد و از یک اتفاق به یک اندیشه میرسیم. آن هم آدمی که میخواهد همه چیز را مقصر و دخیل بداند غیر از خودش. در این میان حتی زمین و زمان را جاندار و موثر میداند! گویی نه خودی وجود دارد و نه خدایی...
به عبارتی، شرایطی که توضیحی کلی دارد در برابر سالی که توصیفات کلی دارد – چه خوب، چه بد- همخوانی کلی پیدا میکند و ما به این کلیات، کلی اعتقادِ کلی پیدا میکنیم؛ و مصرانه بر این اعتقادات پافشاری میکنیم. اعتقاداتی که به مرور زمان فکر آدم را جبری میکند و جنبهی اختیار بشری را زیر سوال میبرد. در یک کلام با این رویه به یک فرد تأثیرگرفته از زمین و زمان تبدیل میشویم که فکر میکنیم همه چیز بر سرنوشتمان تأثیر دارند الا خودمان، اعمالمان و لطف خداوندمان!
امیدوارم به لطف خداوند امسال بتوانم بعد از این همه بحران، تغییر مثتبی در خودم و زندگیام بدهم. هر چند که میترسم این اتفاق مثبت یک اعتقاد مضر را در پی داشته باشد. خداوندا خودت کمک کن... «اعوذ بالله من علم لاینفع»
مطلب مرتبط: