کش
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۴۸ ب.ظ
یادداشت داستانی
نمیدانم چگونه به او بگویم که: از ما بکش بیرون. برو برای خودت. من بیشتر از این کش نمیآیم. دچار کشیدگی تاندون شدم به خدا. حرف که خوب است حتی اگر طرف را بکشی کناری و یک کشیده هم بزنی زیر گوشش راهش را نمیکشد برود. یکی نیست بگوید ما بتوانیم گلیم خودمان را از آب بکشیم بیرون، علی است. میگویم: خودت را بکش بالا؛ برای خوت قطبی شو؛ تا من به سمتت کشیده شوم. مکثی میکند و زل میزند در چشمانم و خیلی کشدار میگوید:
تا نباشد در معشوق کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
ولی چه فایده که نمیداند که هر کس کششی دارد.
حتی این متن...
۹۱/۰۹/۲۲
بهتره از بعضی الفاظ در نوشته هات استفاده نکنی.
همین