کوتاه کوتاه
ندای اول:
وقت نماز صبح است و قطار در ایستگاهی توقف میکند. مهمانداران قطار به حسب وظیفه باید مسافرین محترم را از خواب نهچندان راحت بیدار کنند. با عجله در راهروهای واگنها حرکت میکنند و با صدای بلند، بدون احساس خاصی به آنچه سر میدهند پیاپی فریاد میکشند: «نمازه... نماز...»
ندای دوم:
خلاف عادت مألوف که همیشه در آخر منبرها دعا برای فرج میکنند و آرزو برای عمر و عزت رهبر مسلمین جهان، در هواپیما همان هنگام که مشغول کمربندیم، زنی با بیانی شل، سریع و بیاحساس به عمر و عزت رهبر مسلمین دعا میکند و درودی به روح پرفتوح شهدا و امام شهدا میفرستد... این یکی را نمیدانم که حسب وظیفه هست یا نه!
پینوشت: شنیدن حرفهایی که از سر اعتقاد نیست خستهکننده که هیچ، گاهی آزاردهنده میشود.
۲ دیدگاه
۱۹ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۳۹