وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

خوف و رجا در نقد

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۰۹ ب.ظ

یادداشت


یکی از ارکان فرایند انتقاد، یعنی نقد کردن و نقد شنیدن این است که، گفتن نقد آسان و شنیدن آن عادی نباشد! 

مسئله‌ای متناقض‌نما...

نقد کردن

اگر هر کسی بیاید منتقد شود و نقد بگوید دیگر نقد، ارزش بازدارنده و تشویقی خود را از دست می‌دهد؛ که این مسئله به مرور زمان باعث بی تفاوتی صاحبان آثار نسبت به نقد شنیدن می‌شود. 

و از طرفی اگر فرایند نقد کردن کم‌رنگ باشد و منتقدان نباشند، باز نقد ارزش خود را از دست می‌دهد.

پس باید منتقدان باشند؛ و درست هم باشند!

نقد شنیدن

درست است که باید مشتاق نقد شدن و نقد شنیدن باشیم، اما نه به این معنا که با آن راحت و نسبت به تأثیرات و جوانب آن بی اعتنا شویم. باید ترسی از نقد شنیدن در وجودمان باشد!

ترس محترمی که باعث دقت بیشتر ما در تولید هر اثر می‌شود. اسم این ترس را هر چیز دیگری هم می‌شود گذاشت. به قول معروف تمام تلاشمان را بکنیم که دهن کسی رویمان باز نشود؛ که البته این تلاش به معنی آسته رفتن و آسته آمدن برای جلوگیری از شاخ خوردن نیست. معنا مشخص است!

ایجاد این تعادل ترس از نقد و استقبال از آن- کار سختی نیست؛ چرا که خدا، انسان را همان اندازه که کنج‌کاو، پرسش‌گر و حساس به عیب آفریده، محتاط، نقدناپذیر، سرکش و حساس به عیب! نیز آفریده...

حساس به دیده شدن عیب خودش و حساس به دیدن عیب دیگران...

کمی دور است اما می‌شود گفت: فرایند نقد حالتی است مثل خوف و رجا...

.

پس با این نتیجه، اینکه می‌گویند مردم ما مردم نقدپذیری نیستند خوب است یا بد!؟


۹۲/۰۲/۱۸

دیدگاه ها (۶)

فقط نقد کردن نیستش آخه، طرز بیان نقد خیلی مهم تره... فکر کنم بیشتر آدم ها انتقادپذیرند اگه انتقاد کننده همراه با رعایت آدابش ازشون انتقاد کنه!
پاسخ:

موافقم!

فرصت کردید نگاهی هم به این مطلب بیندازید:

ادب نقد

سلام آقا جان !

 

 

 باز هم

چون سوادم نمی رسد

نظری هم ندارم

 

ولی بسیار عالی و لذیذ بود

یاد گرفتم...

پاسخ:

سلام آقاجان

.

باز هم چوب کاری می فرمائید...

.

زنده باشی


سلام دلاور. جزاکم الله خیرا

مطلب قابل تاملی بود..."فرایند نقد حالتی است مثل خوف و رجا.."

کلام این خواهرمون" بــآرآن" من رو یاد این مطلب انداخت که جائی می خوندم-نقل به مضمون-:
" زمانی میشه کلمه ی نقد را به کار برد که در پس ایرادی که گرفته میشه، راهکاری هم ارائه بشه، وگرنه که چه بسیارند بینندگان عیوب..."


عزیز و سربلند باشی
یا علی
پاسخ:

سلام

آموختیم.دست شما درد نکنه. ولی...
هر چی کار سخته شما زیر این عنوان نقد میگنجانید : خوف و رجا با هم! عدالت درباره دیگران! انصاف درباره خود! یکباره بگید شق القمر والسلام!
.
 این مطالب نقد و ناقدی شما به نظرم فقط محدود به نقد ادبی نمیشه. همینطوره نه؟ کلاً مربوط میشه به شکل دادن یه جور نگاه نقادانه‌ی صحیح در کل زندگی: نه بی تفاوت نه عیبجو. برای خودم اینجور نگاه مفیدتره چون ادبیاتی نیستیم که.
اگه اون که میگه مردم ما نقدناپذیرند راست گفته باشه دو تا دلیل به فکرم می رسه: نا آگاهی نسبت به موضوع و یا عزتمندی که زیربار تحقیر به بهانه نقد نمیروند.
پاسخ:

سلام

:)

والله سخت که هست ولی نه تا اون حد...

.

درست می فرمائید. جزیی و مختص به ادبیات نیست. نقد یک ضرورت اجتماعی است در هر مقوله و موضوعی که بگنجد!

هر دو دلیل به نظرم درسته... 

نقد خوبه به شرطی که کسی که آدم رو نقد میکنه معلوماتش کافی باشه
پاسخ:

کمی تا قسمتی هم کافیه!

بعضی وقت ها برای نقد کافی است کمی درک داشته باشیم

سلام عالی بود همانطور که قبلا گفتید باید منتقد ادب نقد داشته باشد

این حتی در زندگی روز مره هم صدق میکنه اگه خوب نقد میشدیم وما هم نقد پذیر بودیم چی میشد...........دنیا گلستان میشد

پاسخ:

سلام

گلستان گفتید تموم شد!

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی