وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

ورزش، ادبیات، هویّت

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ق.ظ

یادداشت


حتما شما هم با فرهنگستان ادب فارسی و ساز و کار آن آشنایید. نهادی که با هدف حفظ و گسترش زبان و ادبیات فارسی کارهایی از جمله وضع کلمات جدید را در دستور کار داد؛ با نیم‌نگاهی به رسم‌الخط فارسی. حتما واژگانی که از این مصدر خارج شده‌اند به گوشتان خورده واژگانی که گاه شنیدنش برای گوش هم سنگین است چه برسد بیانش به زبان...

آن چیزی که یک واژه جدید و یا رسم‌الخطی جدید را وارد زبان و ادبیات فارسی می‌کند فقط وضع واژه جدید توسط فرهیختگان نیست بلکه استفاده زیبا به جا و مستمر از آن است؛ حال توسط هر شخصی.

مانند کاری که جلال کرد. که برای اولین‌بار با جرئت در پایان جملات ناقص -که جای نقطهویرگول و ویرگول است- نقطه گذاشت و جملاتش را با موصولاتی مانند: «که»، «بنابراین» و... شروع کرد. مداومت او بر این کار -که خیلی آن را اشتباه می‌دانستند و می‌دانند- باعث جاافتادنش بین دیگر نویسندگان شد. یا استفاده از کلمه «الخ» به جای «الیآخر» در پایان جملات؛ که این هم مد شد. پدیده‌ای وقتی مد می‌شود که تکرار شود. مد یعنی چیزی که تکرارشده‌ترین باشد. 

همچنین کاری که رضا امیرخانی در جدانویسی واژگان به اعلا رساند و تأثیرش را همین حالا بر خیلی‌ها گذاشته و باعث ایجاد موجی در فاصله‌گذاری شده است؛ نگارش بعضی واژگان با نیم‌فاصله که علاوه بر یک نوآوری فرمی و ظاهری، باعث دقت بیشتر خواننده به ریشه‌های یک واژه می‌شود. مانند «ره‌بر» به جای «رهبر» و «غم‌گین» به جای «غمگین». این کار علاوه بر ورز دادن واژه، عمق معنایی واژگان زبان فارسی را به رخ می‌کشد. زبانی که در آن مبنای واژه‌سازی «ترکیب» است. ترکیبی که از آن می‌توان از واژه‌ای تا یک میلیون واژه‌ی مرکبِ جدید ساخت. اتفاقی که در زبان عربی برای هر واژه کمتر از هزار است. چرا که مبنای واژه‌سازی در عربی «اشتقاق» است. 

هیچ زبان پیشرفته و پویایی یک‌شبه قدرتمند نشده است. بلکه استفاده مداوم و هوشمندانه توسط ادیبان و دانشمندان یک زبان باعث زیبایی مفهومی و حتی موسیقایی آن زبان می‌شود. تا چیزی ورز داده نشود ورزیده نخواهد شد. به عبارتی آنچه که قدرتمندی می‌آورد، ورزیدگی است و آنچه ورزیده می‌کند، ورزش است و ورزش، همان به کارگیری صحیح قدرت‌های درونی است.

نه اینکه واژه‌ای در لحظه توسط فرهیختگانی وضع شود و رها شود؛ بدون بهره‌برداری هوشمندانه...

*****

فارسی‌زبانانی را می‌شناسم که برای بیان احساساتشان به زبان انگلیسی یا عربی راحت‌ترند تا فارسی! کسانی که سال‌هاست کلاس‌های زبان خارجی را می‌گذارنند و شاید یک ترم هم زبان و ادبیات فارسی نخوانده باشند. یعنی زبان فارسی نمی‌دانند که بخواهند احساساتشان را در قالب آن بریزند. مضحک است که چون زبان فارسی زبان مادری ماست، نیازی به آموختن آن نداریم. در دانشگاه و در مقطع کارشناسی «سه» واحد درسی برای زبان و ادبیات فارسی گنجانده شده، در حالی که این تعداد واحد برای زبان انگلیسی «هشت» است!

هر چند به شخصه معتقدم بهترین و هوشمندانه‌ترین کتاب‌های دوران دبیرستان از نظر تدوین و تألیف، کتاب‌های گروه ادبیات فارسی هستند. اما این کافی نیست.

برای هر ملتی زبان، یک سرمایه و مظهر هویت اوست؛ همان طور که زبان فارسی و دین اسلام دو رکن اصلی هویت ما ایرانی‌ها هستند. موظفیم که این سرمایه هویت‌بخش را به خوبی بشناسیم و به کار بگیریم و در حد خودمان، برای اعتلای بیشتر آن بکوشیم.

*****

نویسندگی و سخن‌وری ورزش‌اند. یک وررزش ادبیاتی. تا شخصی قلم به دست نگیرد و ننویسند، نویسنده نخواهد شد و تا کسی زبان باز نکند سخن‌ور نخواهد شد. مانند ورزش‌کاری که تا رنگ تشک نبیند ورزیده نمی‌شود! اصلا سخن‌وری، ور رفتن با زبان است؛ البته ور زدن با ور رفتن فرق دارد!

در حین نویسندگی به غیر از «ابداع و اختراع» به «کشف»های جدیدی در قابلیت‌ها و جذابیت‌های زبان می‌رسیم. از بازی‌های زبانی و کلامی، تا موسیقی درونی و بیرونی واژگان. از تأثیر کوتاه و بلند نوشتن جملات در احساس خواننده، تا جایگاه پاراگراف‌بندی در فهم موضوعات دشوار و دامنه‌دار. این کشف‌ها و اختراع‌ها در سخن‌وری هم رخ می‌دهد.

این مهارت‌های کشف‌شده و نشده با شناخت درست و به کارگیری هوشمندانه زبان منجر به هویت‌مندشدن زبان و در نهایت هویت‌مندشدن شخص ما خواهد شد.

یعنی برای داشتن «هویت» باید «ورزیده» شویم. 

پس زبان‌مان را دریابیم...




پی نوشت: با تشکر از محمود پورسلطانی



مطالب مرتبط: 

از نسل جلال

در شهر کوران یک چشم پادشاست


دیدگاه ها (۸)

مدسازی فرهنگی!!
 هووووم ... عجب چیزی..... خیلی خوبه. ایجاد جذابیت میکنه. اگه اشخاص فرهیخته و دانشمند از ساختن مدهای جذاب و فاخر فرهنگی هراس به دل راه ندهند میدان برای مدهای غیرفرهنگی خالی نمی ماند لااقل از جنبه ی جذابیت. مثل این مدهای نوشتن پیامکی و چت رومی و غیره...
استفاده کردیم. سپاس
پاسخ:
اشخاص فرهیخته مدل های خوبی برای مدسازی اند به شرطی که لباسی بپوشند در خور و مقبول...
.
درباره مدهای پیامکی و چت رومی هم تا حدی مفیدند خیلی هم بیراه و بی جا نیستند. زائده و برآیند جریانات اجتماعی هستند که اینگونه بروز می کنند.

سلام

مدتهاست که از به کار گیری کلمات خارجی توسط نویسندگان مختلف ناراحت بودم .با "تکرار باعث مد سازی می شود "هم موافقم.

صددر صد ور زدن با ورز دادن فرق می کند.

موافقم با آنچه گفتید کاملا.

خیلی استفاده کردیم تشکر

پاسخ:
پاینده و برقرار باشید...
۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۴۷ محمدحسین جمال‌زاده
یکی از چیزهایی که به ورزیدگی ادبیات کمک می‌کند و فکر می‌کنم حسابی جایش خالی است، چه به صورت دانشگاهی و رسمی، چه به صورت عمومی و غیر رسمی، خوانش متون ادبی کهن است. در مکتب‌خانه‌های قدیم، الفبا را با گلستان سعدی یاد می‌دادند. تاریخ بیهقی خوانده می‌شد. قابوس‌نامه رواج داشت. و چندین کتاب با ارزش قدیمی دیگر با نثر خاص که به پویایی و زایایی زبان فارسی کمک می‌کنند.
این را هم اضافه کنید که با خواندن این کتاب‌ها علم و حکمت و ادب و اخلاق هم یاد می‌دادند.
پاسخ:
به موضوعی اشاره کردی که بحث مفصلی می برد
کلیتش را قبول دارم و خواهانم، ولی هر زمانه ای زبان خودش را دارد و صد البته این زبان جز نگاه به گذشته و حال و اقتضائات اجتماعی و فرهنگی مردم حاصل نمی شود
زبان یک محصول اجتماعی است؛ اجتماع نیز یک موجود زنده در حال رشد است
همیشه باید نیازهای این موجود زنده را به موقع شناخت و به موقع حل کرد
افسوس اینجاست که این «به موقع» ها رعایت نشد و بین آن ادبیات غنی با حال فاصله هاست...
اما کم دوران هایی نبوده که خوانش ادبیات قدیم تنها به خوانش بسنده شده نه به نوآوری و خلق آثاری جدید که ادامه دهنده راه آنان باشند.
جریان ادبیات ایران در حال سپری کردن دوره ای است که روشنفکران آن را وارد کردند جریانی که خلی هم بد نشد اینکه مردم را بیشتر اهل مطالع کرد و اخبار بین مردم برد
گفتم به موضوعی اشاره کردم که خیلی بحث می برد؛ بگذریم...
۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۹ دلتنگی ابرها
در شب قدر مهمتر از "بیداری کشیدن"،
"بیدار شدن" است.
دعا کنید که بیدار شویم...
التماس دعا
تقدیری سراسر خیر برای دنیا و آخرت،
توشه شب قدرتان باد!

سلام ، داستانتون رو فرصت نشد بخونم ان شاالله میام می خونم عمری باشه :)
پاسخ:
سلام
دعاگو بودیم...

زنده باشید...
 فرمایش بالایی آقای جمالزاده تمام و کمال چیزی بود که همیشه من از مادرم شنیده ام. به نظرم خیلی درست و متین است. اگر قرار باشد با نوآوری چارچوب زبان فارسی را گسترش بدهیم لازم است که اول کاملا به ستونهای محکم آن احاطه داشته باشیم. بخصوص که این منابع اصیل نه فقط ستونهایی برای زبان فارسی بلکه چشمه های ادب و اخلاق و فرهنگ ایرانی اسلامی اند.

پاسخ:
در تأیید حرف شما: تا شنا یاد نگیریم اقیانوس را نخواهیم شناخت...
باقی رک به: پاسخ به نظر محمدحسین...
۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۱ محمدحسین جمال‌زاده

لازم است توضیحی درباره آنچه قبلا اشاره کردم بنویسم:

خوانش متون کهن باید با این نگاه باشد که در ابتدا پایه‌ها و زیرساخت‌های زبان فارسی (فارغ از زمان و زمانه‌ها) محکم شود. بعد از آن نوآوری‌های مبتنی بر زمان حال و برای مردم این زمان انجام شود. وقتی می‌دانیم زبان فارسی زبانی ترکیبی است، بهترین منبع برای یافتن ریشه‌ها و جز اصلی ترکیب‌ها، متون فاخر گذشته است. اگر بتوانیم کلمات اصلی را از متون قدیمی بگیریم هم اصالت زبانی حفظ می‌شود، هم اینکه آشنایی با متون ادبی کهن آساتر خواهد بود. چرا که با این کار بسیاری از واژه‌های زبان قدیم در زبان جدید جاری است.

پاسخ:
ادامه روند تدوامی زبان بدیهی و ضروری است و این تداوم دسترسی و بهره وری از متون فاخر و کهن را آسان تر می کند
به عبارتی با حرفتان موافقم اما توضیحی لازم است:
نظریاتی در باب استفاده از واژگان قدیمی زبان فارسی وجود دارد اما اشکالی که به آن وارد کرده اند این است اگر واژه ای واجد شرایط بقا در ادبیات بود که می ماند. با استفاده مجدد از آن نوعی زور و فشار بر زبان وارد شده که در نهایت هم نتیجه مثبتی نخواهد داشت.
یکی از دلایلی که زبان را تغییر می دهد پدیده «کم کوشی» است که شامل عدم تلفظ صحیح و کامل واژگان می شود این ویژگی خیلی از واژگان ناب فارسی رابه قبرستان تاریخ فرستاد...
به عبارتی اگر کمی هوشمندانه تر با زبانمان برخورد کنیم نه تنها پل ارتباطی با گذشته را خواهیم داشت بلکه نسبت خود را با واژگان پیدا می کنیم...

.
خیلی ممنونم از اینکه چنین بحثی در اینجا راه انداختی...
علاوه بر متون کهن که ذکر شد
گویش ها و لهجه های محلی هم منابع خوبی برای یافتن چنین ریشه های اصیلی برای ترکیب سازی هستند با این مزیت که در حال حاضر زنده و مورد کاربرد هستند و من اطلاع ندارم تا چه حد مورد توجه فرهنگستان یا محافل تخصصی است. تمرکززدایی از لهجه تهرانی هم می شود.
.
ببخشید من از دیده ها و شنیده هایم گفتم و گرنه ابدا تخصصی در زمینه ادبیات فارسی ندارم
پاسخ:
.
بنده هم از جزئیات واژه سازی در فرهنگستان مطلع نیستم!
اما می دانم که در واژه سازی بی لهجه بودن مد نظر است؛ یعنی تمام تلاش این است که فرد برای تلفظ واژه مجبور نباشد لهجه خاصی داشته باشد یا علم تجوید بداند.
به همین دلیل در واژه های جدید از «ز-س-ق-ت» استفاده می شود نه غیر اینها...
.
تمرکز زدایی از لهجه تهرانی هم لوازمی می خواهد یکی اینکه دیگر سریال ها و فیلم های سینمایی را در تهران آن هم بالا شهرش نسازند! و یا رمان نویس ها فقط تهرانی نباشند و...
.
خیلی از تخصص ها از همین شنیده ها و دیده ها می آید...
بله همین دیده ها و شنیده ها مهمند وگرنه تا وقتی که بحث ها روی کاغذ و توی اتاقهای بی پنجره باشد راهی روشن نخواهد شد.
ریشه های کلمات و افعال بدون لهجه هم زیاد پیدا میشود.
شاید حتی شکلهای خاصی از ترکیب سازی هم و «وند»ها چیزهای بیشتر هم که فارغ از گویش باشد
اگر اینها به چشم یک آدم معمولی در یک گوشه کوچک از سفره زبان فارسی میاید پس حتما خیلی چیزهای دیگر به چشم متخصصان خواهدآمد اگر دنبالش بگردند...
.
آیا فارسی کاملا بدون لهجه داریم؟
زمان صفوی که اصفهان پایتخت بود گویش تهرانی چطور به نظر می آمد؟
میشود هرکلمه ای را به صرف اینکه مزه ای از گویش فلان دارد از دایره لغت سازی حذف کرد؟ ترکیب کردن مزه ها و ساختن یک مزه خوشایند کار سختیست ولی بهتر از حذف کردن است. گرچه این هم از همان حرفهای روی کاغذ است و کننده میخواهد...

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی