وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

از نسل جلال

پنجشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ق.ظ

یادداشت


نثری خاص داشته؛ شلاقی، انتقادی، موجز، گزنده، برنده، جسور و تیزبینانه؛ با جملات کوتاه و شتاب‌زده اما عمیق و دقیق.  این‌ها حرف‌هایی است که درباره نثر و قلم جلال می‌زنند.

این تعاریف از جلال، در نعت بسیاری از اهالی ادب، از نوقلم تا شکسته‌قلم مصداق دارد. اما اگر از کلیاتش بگذریم، جزییاتش در کمتر نویسنده‌ای دیده می‌شود که و اگر هم بشود در اندازه جلال نیست.

اگر مثل عطار در تذکره‌اولیا بخواهیم در وصف هر بزرگی از واژه‌های کلی و پر مغز بهره ببریم، درباره بزرگان ادب معاصر چیزی دستمان را نمی‌گیرد؛ جز کلیات. اما اگر بخواهیم به عادت گزارشات علمی، دقیق و بی‌پرده درباره شخصی سخن بگوییم، نیازمند ادبیات دقیق و کاربردی‌تری هستیم. ادبیاتی مثل ادبیات خود جلال...

راه بسیاری است تا کسی در ادبیات آن هم از نوع داستانی، به سبک نگارش خاصی برسد؛ که اگر برسد حتما تاثیرگذار می‌شود؛ بیشتر بر آنان که در ابتدای مسیرند.

در ابتدای آموزش هر فن و هنری تقلید، کاری گریزناپذیر است. باید جای پای بزرگان بگذاریم تا بزرگ شویم. بسیاری که قدم در راه ادبیات داستانی و انتقادی می‌گذارند، خواسته یا ناخواسته، به رغبت یا کراهت، پا در مسیر جلال می‌گذارند.

جلال سبک داشت و ادبیات خاص. سبکی که از دل مسیرهای خودپیموده، برآمده بود.  فردی از خانواده‌ی مذهبی در مسیر حزب توده که بر اساس لامذهبی شکل گرفته بود، افتاد؛ اما فهمید و مسیر عوض کرد.

معروف است که می‌گویند: نویسندگی راه میانبر ندارد! هر چند که می‌توان در سرعت دست برد اما در طول مسیر هرگز. برای نویسنده‌شدن باید مسیر طی شود. هر چند این به معنای طیِّ هر آنچه بزرگان طی کرده‌اند نیست. بعضی خطاها رفته‌اند که درست را یافته‌اند. بدیهی است مقصود درست‌های ایشان است.

شنیده‌ایم که جلال و سیمین صاحب اولاد نشدند. اگر جزئیاتش را می‌خواهید «سنگی بر گوری» را بخوانید. همانجا اشاره می‌کند: شاید آنگونه فرزند نداشته باشم، اما امید است راهم ادامه پیدا کند. او به فرزندی اشاره می‌کند که می‌شود اسمش را گذاشت «فرزند ادبیاتی».

جلال را به خاطر خدماتش «پدرخوانده ادبیات معاصر» می‌دانند. هر کس که پا در مسیر ادبیات متعهد آن هم از نوع انتقادی و داستانی بگذارد بر سَبیل جلال است. به عبارتی فرزندخوانده جلال. حتی اگر خودش هم نداند!

جلال بر گردن بسیاری از معاصرین حق پدری دارد؛ ادبیاتی، روشن‌فکر، منتقد، مترجم، داستان‌نویس، غرب‌پژوه و...

همه این‌ها از نسل نویسندگانی هستند که شروعش جلال بود؛ راحت بگویم: ما همه از نسل جلالیم.


دیدگاه ها (۹)

چه خوب که درباره جلال نوشتید.تشکر
صادق و نترس و فکور بود و نگران ردپاهایش..
ما هم دنبال رد پایش میرویم.
خودش بود نه آینه دیگران...
خودمان میشویم.

پاسخ:

خواهش می کنم.

زنده باشید

دیرکرد رو ببخشید


"خودمان میشویم."


رضا امیرخانی یه جمله داره میگه: ما همه فرزندهای زن زیادی جلال هستیم......
پاسخ:
عجب جمله ای داره رضا امیرخانی!
۲۷ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۴۱ هیدروژن فسفریک
با سلام
خوشحالم که نویسندگان فکوری مدل شما توی این مرز و بوم هستند که به ارزشهای فرهنگی و ادبی خودشون پایبندند
متشکرم
پاسخ:

سلام

باعث افتخار و خوشحالیه که بنده رو نویسنده و فکور! می دونید.

این لطف شماست.

پاینده باشید.

پیوند نگاری زیبایی بود.

هر چند در حوزه ی کار و فکر این حقیر نیست،

ولی لذت بردم...

پاسخ:
پاینده باشی...
باعرض سلام وتشکرازنوشته ی زیبایتان 
دیگربه ماسرنزدیدبی صبرانه منتظرپیشنهادات وانتقادات شماهستیم
به امیددیدار
پاسخ:
سلامسلامت باشید.آمدم و استفاده کردم...
 
من به جز چندتا داستانی که تو کتاب‌های ادبیات دبیرستان داشتیم، آثار دیگه‌ش رو نخونده بودم.. این مطلب شما رو که خوندم، کتاب‌هاشو دانلود کردم بخونم.. یکی از داستانشو خوندم فعلا.. دقیقا " نثری خاص با جملات کوتاه" ..
پاسخ:
خیلی خوشحالم که 
اینقدر پیگیر هستید
و کتابها رو دانلود کردید.
.
متن درباره نثر جلال و تاثیر آن است نه داستان پردازی اش...
 
۳۰ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۵۱ پدری مهربان
با سلام و خسته نباشید با تشکر از وبلاگ و فعالیت خوبتون
دور قرآن از 10 اسفند شروع می شه اگه دوست دارید سریع اعلام نمایید تا فرم را ارسال کنم
هر روز توسط هر فرد حداقل 1 حزب خوانده میشود و اعضاحداکثر 120 نفر هستند و در پایان هر روز قرآن یک دور می شود
اگر قبول کنید مسئولیت بالایی دارید چون اگر یک روز 1 نفر حزب خود را نخواند قرآن ختم نمی شود
هر فرد بعد از 120 روز قرآن را یک دور کامل می کند
علاوه بر ثواب ختم گروهی قرآن در هر روز در پایان 120 روز ختم فردی کرده
لطفا به دوستان و خانواده خود نیز بگویید تا10 اسفند گروه تشکیل شود
اگر مایلید یا اطرافیان مایل بودیند میل بزنید و تعداد حزب های خواسته شده را بگویید
منتظرم
steghlalt@yahoo.com
۰۱ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۴۲ زینب سادات

جالب برام "جلال نوشته تان"

خودمان !
.
خداوند در قرآنش به قلم ، قسم خورده. مقدس است!

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی