ساخت معکوس!
یادداشت داستانی
بچه که بودیم هیچکدام از اسباببازیهای خانه از دست برادرم جان سالم به در نمیبرد. نه اینکه مثل بعضی از این بچهها، وحشیانه خرابشان کند؛ نه. تخریبش تفاوتی با بقیه تخریبها داشت. دل و روده اسباببازیها را میشکافت تا به سوال بچگانهای پاسخ دهد:
- این چه جوری اینجوریه!؟
سوالی که من برای پاسخش بهای زیادی پرداختم.
یادم هست عروسکی استوانهای شکل داشتم که از هر سطح شیبداری پشتکزنان پایین میآمد. روزی هر چه گشتم پیدایش نکردم. سراغش را که گرفتم گفتند: دست داداشی بود. چشمتان روز بد نبیند. با قیچی، عروسک زبانبسته را از وسط بریده بود تا بداند علت پشتکش چیست! پرسیدم:
- اسباب بازیمو چی کار کردی؟
با مسرت زایدالوصفی تیلهی آهنی درشتی را نشانم داد و گفت:
- این توش بود که کله ملق میزد! بیا ماله تو!!!
خلاصه خیال خودش را از این اسباببازی راحت کرد و خیال ما را ناراحت.
گذشت...
برادرم رفت ریاضی و من انسانی. انتخاب رشتهای که کاملاً بر اساس شخصیتمان صورت گرفت. همین روش خاص رسیدن به پاسخ «چه جوری اینجوریهی» برادرم، شد رمز موفقیت در رشتهاش.
بعدها فهمیدم این روش به «مهندسی معکوس» معروف است. جسمی را میشکافند (تجزیه میکنند) تا بفهمند از چه اجزایی تشکیل شده است. روشی که ما ایرانی توسط آن در تولید خیلی از ابزارآلات خودکفا شدهایم!
دیدم روش بدی نیست. ما هم به کار بگیریم شاید در رشته خودمان جواب گرفتیم. در زمینه شخصیتشناسی به کار بستم. خواستم ببینم چگونه میتوان اجزای شخصیت افراد را تشخیص داد و شناخت.
با قیچی به جان شخصیتها افتادم تا ببرم و ببینم درونشان چیست که اینگونه پشتک میزنند. هر چه تلاش کردم دیدم شخصیتها پیچیدهتر شدند و مسئله سختتر! این شکافت برای شناخت، برای شخصیتهای جاندار خیلی درد داشت. انگار کسی نمیخواست تیلهی وجودش کشف شود. به هرحال از این روش پاسخی نگرفتم.
اما همین تجربیات و مطالعه بخشی از تاریخ به من فهماند که برای شناخت، روش تجزیه با رویکرد تخریب جواب نمیدهد. باید برای فهم مسائل انسانی گام به گام به عقب برگشت؛ آن هم با نگاه تأثیر همزمان هر جز بر جز دیگر. این روش هم برای خودش هندسهای دارد!
به تجربه دریافتم درست است که «مهندسی معکوس» در علوم ریاضی و مسائل فنی جواب میدهد ولی در دیگر علوم از جمله علوم انسانی، بازدهی مناسبی ندارد و فقط صورتمسئله را پیچیدهتر میکند.
هر چند باید از همان بچگی میفهمیدم که روش برادرم بهایی دارد که هر کسی از عهدهی پرداخت آن بر نمیآید. مخصوصاً شخصیتها که حاضر به تجزیه و مهندسی معکوس خویش نیستند. برای شناخت شخصیت افراد نمیشود آن را تخریب کرد. هرچند برای ساخت لازم است. آن هم طبق روشی به نام: «ساخت معکوس»
ای کاش شخصیتها بدانند تا خراب نشوند ساخته نمیشوند؛ هرچند بهای شناخت و ساخت، سخت و سنگین است...
.
بهای ساخت معکوس..
مطلب کاملا مرتبط: