وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

ساخت معکوس!

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۵۲ ق.ظ

یادداشت داستانی


بچه که بودیم هیچ‌کدام از اسباب‌بازی‌های خانه از دست برادرم جان سالم به در نمی‌برد. نه اینکه مثل بعضی از این بچه‌ها، وحشیانه خرابشان کند؛ نه. تخریبش تفاوتی با بقیه تخریب‌ها داشت. دل و روده اسباب‌بازی‌ها را می‌شکافت تا به سوال بچگانه‌ای پاسخ دهد: 

-       این چه جوری اینجوریه!؟

سوالی که من برای پاسخش بهای زیادی پرداختم.

یادم هست عروسکی استوانه‌ای شکل داشتم که از هر سطح شیب‌داری پشتک‌زنان پایین می‌آمد. روزی هر چه گشتم پیدایش نکردم. سراغش را که گرفتم گفتند: دست داداشی بود. چشمتان روز بد نبیند. با قیچی، عروسک زبان‌بسته را از وسط بریده بود تا بداند علت پشتکش چیست! پرسیدم:

-       اسباب بازیمو چی کار کردی؟

با مسرت زایدالوصفی تیله‌ی آهنی درشتی را نشانم داد و گفت:

-       این توش بود که کله ملق می‌زد! بیا ماله تو!!!

خلاصه خیال خودش را از این اسباب‌بازی راحت کرد و خیال ما را ناراحت.

گذشت...

برادرم رفت ریاضی و من انسانی. انتخاب رشته‌ای که کاملاً بر اساس شخصیتمان صورت گرفت. همین روش خاص رسیدن به پاسخ «چه جوری اینجوریه‌ی» برادرم، شد رمز موفقیت در رشته‌اش.

بعدها فهمیدم این روش به «مهندسی معکوس» معروف است. جسمی را می‌شکافند (تجزیه می‌کنند) تا بفهمند از چه اجزایی تشکیل شده است. روشی که ما ایرانی توسط آن در تولید خیلی از ابزارآلات خودکفا شده‌ایم!

دیدم روش بدی نیست. ما هم به کار بگیریم شاید در رشته خودمان جواب گرفتیم. در زمینه شخصیت‌شناسی به کار بستم. خواستم ببینم چگونه می‌توان اجزای شخصیت افراد را تشخیص داد و شناخت.

با قیچی به جان شخصیت‌ها افتادم تا ببرم و ببینم درونشان چیست که این‌گونه پشتک می‌زنند. هر چه تلاش کردم دیدم شخصیت‌ها پیچیده‌تر شدند و مسئله سخت‌تر! این شکافت برای شناخت، برای شخصیتهای جان‌دار خیلی درد داشت. انگار کسی نمی‌خواست تیله‌ی وجودش کشف شود. به هرحال از این روش پاسخی نگرفتم.

اما همین تجربیات و مطالعه بخشی از تاریخ به من فهماند که برای شناخت، روش تجزیه با رویکرد تخریب جواب نمی‌دهد. باید برای فهم مسائل انسانی گام به گام به عقب برگشت؛ آن هم با نگاه تأثیر هم‌زمان هر جز بر جز دیگر. این روش هم برای خودش هندسه‌ای دارد!

به تجربه دریافتم درست است که «مهندسی معکوس» در علوم ریاضی و مسائل فنی جواب می‌دهد ولی در دیگر علوم از جمله علوم انسانی، بازدهی مناسبی ندارد و فقط صورت‌مسئله را پیچیده‌تر می‌کند.

هر چند باید از همان بچگی می‌فهمیدم که روش برادرم بهایی دارد که هر کسی از عهده‌ی پرداخت آن بر نمی‌آید. مخصوصاً شخصیت‌ها که حاضر به تجزیه و مهندسی معکوس خویش نیستند. برای شناخت شخصیت افراد نمی‌شود آن را تخریب کرد. هرچند برای ساخت لازم است. آن هم طبق روشی به نام: «ساخت معکوس»

ای کاش شخصیت‌ها بدانند تا خراب نشوند ساخته نمی‌شوند؛ هرچند بهای شناخت و ساخت، سخت و سنگین است...

.

بهای ساخت معکوس..


مطلب کاملا مرتبط:

بازیگوشی

دیدگاه ها (۲۰)

هم خودتو میشنامسمف هم داداشتو!!!!
پاسخ:

چه چیزا؟؟؟

برای شناخت باید پها پرداخت.

شما بها دادی!؟

۲۴ دی ۹۱ ، ۱۵:۵۲ عارف‌حسین
حالا زدین موتور چند نفرو پائین آوردین، تا بفهمین اینا رو؟
پاسخ:

تعدادی از دوستان، آشنایان اقوام و سایر بستگان سببی و نسبی!

.

خلاصه زیادن...

عجب داداشی داشتیا!!!!!!

پاسخ:
دنیاییه واسه خودش...
سلام دلاور. جزاکم الله خیرا

همیشه مهندسی معکوس برای کشف ماهیت چیزی، به این معنی نیست که باید اونو خراب کرد بلکه بیشتر مواقع مهندسی معکوس ناشی ازنتایج بدست آمده از عملکرد سوژه در شرایط مختلفه...به عبارت بهتر وقتی شما می خواهید چیزی را مهندسی معکوس کنید باید عکس العمل اونو در شرایط مختلف بدست بیارید و بعد از روی نتایج، پیش بینی کنید که عملکرد اون چیز در شرایطی که شما به وجود می آرید چگونه است. بر همین اساس به سرچشمه دست پیدا می کنید.
درسته که شکست موجب پیروزی است و به قول شهید چمران:
"آنان که به من بدی کردند،مرا هوشیار ساختند؛
آنان که به من انتقاد کردند،راه و رسم زندگی را به من آموختند
و آنان که به من خوبی کردند،مهر و وفا را به من آموختند؛
پس خدایا به همه اینها که موجب رشد و سعادت دنیا و آخرت من شدند،
خیر و نیکی عطا بفرما"
اما همونطور که خودت گفتی در علوم انسانی، نمی توان مهندسی معکوس را فقط مساوی با منهدم کردن و سپس ساختن معنی کرد..

یه یادگاری از من:
مهندس به کسی می گن که علم هندسه بلد باشه..علم هندسه همون علم اندازه است..وقتی اعراب بر ایران مسلط شدند نمی تونستند بگن "اندازه" می گفتن"اندزه(endeze)" و کم کم تبدیل شد به هندسه..

عزیز و سربلند باشی
یا علی
پاسخ:

سلام دلاور

اینکه مهندسی معکوس "امتحان عملکرد در شرایط مختلف" است را نشنیده بودم!

در مهندسی معکوس جسم تجزیه شده قابل استفاده نخواهد بود چون تجزیه شده!!!

ولی در حیطه علوم انسانی تخریب برای ساخت جدید کارساز است.

.

ترمینولوژی "هندسه" هم جالب بود...

جای فکر زیاد داره!باید فکر کنم...
ولی اجمالاً ...
1-دلم برای خواهرتون میسوزه!نکنه داداش منم میخواسته شخصیت عروسکامونو بشناسه که سرشون رو میکند!
2-گمونم مهندسی معکوس یه جورایی بازسازی پس از تخریبه.وگرنه تخریب تنهایی که نشد مهندسی!
3-بازم خدا رو شکر که شما زود فهمیدید.کاربرد این جمله‌ی خطرناک "دیدم روش بدی نیست. ما هم به کار بگیریم شاید در رشته خودمان جواب گرفتیم."در غرب در مورد مسائل علوم انسانی و وام گرفتن نسبیت از "فیزیک جدید" در اوایل قرن بیستم اخلاق انسانی را در غرب نابود کرد.
 4- با "ساخت معکوس" مخالفم:تخریب را از هر جا اول یا آخر میشه شروع کرد ولی "ساختن" فقط از "خشت اول " شروع میشه.ببخشید طولانی شد.هنوزم جای فکر داره...
پاسخ:
ممنون از وقتی که می ذارید

1. ما هم به مرور فهمیدیم نیت برادر از سلاخی چیست!
2. مهندسی معکوس تجزیه کردن و سپس مشابهش رو ساختنه (مشابهش رو، نه خودشو)
3. نگاه به انسان ابزاری بشه همینه دیگه
4.به خاطر همین اسمش ساخت معکوس. چون این نوع ساخت با تخریب ساخته های قبلی ممکنه
...
۲۴ دی ۹۱ ، ۲۰:۰۱ مرتضی نظری
مهندسی معکوس....
بسیار جای تامل داره...خوب(کامل) متنت رو نگرفتم نتیجش چی بود...الان وقت ندارم دوباره مجدادا میخونم و نظر میدم حاتم جان
پاسخ:

انشالله

۲۴ دی ۹۱ ، ۲۱:۰۹ امیرحسین رعایی
با ساخت معکوس موافقم

شناخت شخصیت ها هم کاملا لازمه
اما نه شخصیت دیگران
شخصیت خودمون
نفس خودمون
من عرف نفسه فقد عرف ربه

راستی برادر، لینک شدید :)
پاسخ:

احسنت

به این میگن یک نتیجه گیری عالی...

.

بابت لینک هم لطف کردید برادر

۲۵ دی ۹۱ ، ۰۰:۲۱ محمد طلبه ای از ...
ُسلام
پر محتوا و جذاب
در مورد این پست نظر خانم صدیقه را پسندیدم.
موفق باشید
پاسخ:

چرا برعکس سلام میدیدن!؟

موید باشید

سلام
خداوند موجودی سراسر پر پیچ و خم را خلق نمود و نامش را انسان نهاد . موجودی که شناخت درونی او شاید بتوان گفت به هیچ وجه امکان ندارد. البته خود این مسئله شاید یکی ار رموزموفقیت انسان ، نسبت به سایر مخلوقات هست و البته ناگفته نماند که همین نیز میتواند آخرتی سراسر آتشین را نیز برایمان فراهم سازد
امیدوارم خودت و برادرت روز به روز برتوفیق هایتان افزون گردد وبرایتان آرزوی بهترین ها را دارم
پاسخ:
سلام

شناخت خیلی هم غیرممکن نیست!

اگر غیرممکن بود به آن توصیه نمی شدیم.

.

.
ممنونم از لطفتون...

انشالله هممون عاقبت به خیر بشیم.

هوالحکیم

سلام

عارضم که

اولا: شخصیت یعنی مزاج روحانی.

ثانیا: روح انسان با خُرده مسامحه ای، همان نفس اوست.

ثالثا: تجزبه یعنی جدا کردن (یا متمرکز شدن بر) اجزای یک شی مرکب از اجزای مختلف.

رابعا: حقیقت نفس انسانی بدون در نظرگرفتن نیازش به ماده، بسیط است.(به آن معنا که جزء ندارد، نمی توان "خویشتن"خود را تقسیم کرد و نمی توان پاره ای از آن را در نظر نیاورد، چون یکی است و همین گونه هست که هست پاره و جز ندارد. شما یکی هستید و خودتان هستید بدون اینکه این اتم شخصیتی قابل تقسیم باشد.)

نتیجه: هرچند این حقیقت واحد در شرایط مختلف، عکس العمل های مختلفی بروز می دهد که علم روانکاوی روز آن واکنش ها را به نام لایه های شخصیتی می شناسد، حقیقت آن است که لایه ای در کار نیست، بلکه واکنش و افعال نفس لایه گونه است نه ذات او.

به هر تقدیر، حکم اجسام را در نمی توان در مجرای روحانی جاری کرد.

شخصیت تجزیه نمی شود،

با تجزیه هم شناخته نمی شود.

شاید برای همین است که جسم اگر خراب شود، خراب شده است ولی نفس اگر خراب شود، ساخته می شود .

شاید دلیلش این است که اگر سعی کنید شخصیت دیگران را تجزیه کنید، حس می کنند آن ها را موش آزمایشگاهی گیر آورده اید.

و شاید بخاطر خلق چنین پارادوکسی از سادگی و پیچیدگی به خودش گفت: فتبارک الله احسن الخالقین

البته شاید ...

پاسخ:
سلام

اینجاست که میگن:

«مرحبا بناصرنا»

خدا خیرت بده
یادت باشه قول این مطلب رو قبلا به شما داده بودم...
اگه میدونستم چنین حاشیه ای قراره بهش زده بشه زودتر از اینا خدمت می رسیدم
لذت بردم...
.
خالق شخصیتی که:
تجزیه ناپذیر است
جز در آزمایشگاه معرفت الهی شناخته نمی شود
و تا خراب نشود و نشکند ناب نمی شود
واقعا به خود فتبارک نگوید چه بگوید!؟

در ضمن،

اِناره ی دوست عزیز،saleh، پر بیراه نیست.

 

هر آن کس که ذات خود را شناخت، خداوندگار خویش را شناخته است.

پس آنکه بار خدای را بشناخت، خویشتن را می شناسد...

...

لکن، محدود را تاب شناخت بی نهایت نباشد و نمی توان ذات کبریایی اوی را شناخت که یُحَذِرُکُمُ اللهُ نفسَه و اللهُ رَئوفٌ بالعباد...

 

شناخت ذات وی محال باشد،

پس خویشتن را نیز نمی توان شناخت...! 

 

پاسخ:

هر ظرفی حد و اندازه ای دارد.

چون رودخانه بزرگ است و جاری 

و پیاله ما کوچک است و ساکن 

تشنه بمانیم!؟

خواهش می کنم

روی نوازش با شماست که وعده کردید، و سپس وفا نمودید...

پاسخ:
انجام وظیفه کردیم...

حرف صدرا بود در کتاب گرانسنگ المبدا و المعاد

و نقل قول علامه طباطبایی  از او در میزان قرآنیش

 

 خواستم بگویم این دید هم هست ....

      در حدود  و حوالی این سنخ اظهار نظر ها نیستیم

 

 

روزی گوید :

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

 

و دگر روز:

 

یار خوش دارد همین آشفتگی

کوشش بیهوده به از خفتگی

 

والله عالم

 

پاسخ:
«والله عالم»
۲۵ دی ۹۱ ، ۰۴:۰۶ آهسته عاشق می شوم
به خدا ایمان داری ؟؟؟
خدا , تو جوانه انجیره
خدا , تو چشم پروانه است وقتی از روزنه پیله
اولین نگاهش به جهان می افته...
.
.
.
التماس نور[گل]
۲۵ دی ۹۱ ، ۰۸:۲۹ ایلیا باقری
مشکل دقیقا از جایی شروع میشه که ما شروع به کند و کاو شخصیت دیگران می کنیم و در صدصد شناخت اونا بر میایم این میشه که در مقابل ما مقاومت می کنن چون اساسا آدما از اینکه کسی در شخصیتشون تجسس کنه خوششون نمیاد (آیه قرآن  ....ولا تجسسوا...)
چه برسه به اینکه بخوای مدل مهندسی معکوس رو روشون اجرا کنی و به تخریب شخصیتشون بپردازی
شناخت یه مسئله تعاملیه یعنی از راه تعامل بدست میاد نه از راه تجسس و کند و کاو و تخریب
حتی در همون موضوع مهندسی معکوس در رشته های فنی هم باعث مقاومت میشه و مشکلاتی رو در پی داره
از جمله اینکه سازنده همون دستگاهی که مهندسی معکوس شده سعی ی کنه دفعه بعد دستگاهشو یه جوری بسازه
 کسی نتونه مهندسیه معکوسش کنه
دیگه چه برسه به شخصیت انسان
برای اینکه شخصیت آدما رو بشناسی نیازی به مهندسی معکوس نیست
کافیه بهشون اعتماد کنی و باهاشون تعامل داشته باشی نه به فکر تخریبشون بیفتی
.
.
.
همه اینا یه طرف حالا بماند که توی عصر مدرن انسان ها در شناخت خودشون موندن چه برسه به اینکه بخوان دیگران رو بشناسن

پاسخ:

تعامل برای شناخت افراد راه خیلی درستیه

اما به شرطی که مثل اون مهندس سازنده که گفتی،

افراد به گونه ای مرموز، پیچیده و حتی ریاکارانه رفتار نکنن

که آدم نتونه بشناسدشون

بعضیا خیلی دوست دارن مرموز به نظر برسن

این آدما با این کار تو شناخت خودشون می مونن

.

آدم های عصر مدرن

با ساخت معکوس موافقم. که شروع اسلام از «لا» است، از نفی است، از دور ریختن الهه هاست. بعد اثبات یکی؛ الله.
پاسخ:

تبری و تولی...

تا نَبری، بری نمی شوی!

۲۵ دی ۹۱ ، ۱۳:۵۲ ایلیا باقری
انسان ها کلن آدمای مرموز و ناشناخته ای هستن
درست موقعی که فکر می کنی اونا رو شناختی میفهمی که سخت در اشتباه بودی
البته آدمی که به صورت مرموز و پیچیده رفتار می کنه ارزش اینو نداره که بخوای بهش حتی فکر کنی
چه برسه به اینکه بخوای بشناسیش
آدمای کمی هستن که به شناخت خودشون می رسن
آدمای عصر سنت هم خیلیاشون توی شناخت خودشون موندن
ادمای عصر مدرن که جای خود دارن
مشکل فقط مدرن یا غیر مدرن بودن نیست
مشکل ذات مرموز انسان هاست
.
.
.
.
البته اگه کسی توقع داره که انسان ها باهاش ساده رفتار کنن و مرموز نباشن
شزط لازمش اینه که با اونا ساده رفتار کنه و البته بهشون اعتماد کنه
البته این فقط شرط لازمشه نه شرط کافی...
ساخت معکوس شاید در ظاهر ایده قشنگی بیاد ولی مثل یک سیب سرخ می مونه
که وسطش فاسده....
پاسخ:

وسطش فاسده!؟

اگه ساخت معکوس باشه که وسطی باقی نمی مونه!

اصلا سیبی باقی نمی مونه

روز از نو روی از نو...

سلام برادر. بگین دیگه شما برادر ایلخانی هستین.

ارادتمندیم از راه دور. :))
پاسخ:

سلام

مهندس مملکته، ایلخانی کجا بوده!؟

یه بهایی بود که پرداختیم...

۲۵ دی ۹۱ ، ۱۷:۱۷ هومن ظریف
سلام و درود .محبت دارید قربان 
پاسخ:

سلام

خواهش می کنم جناب

صبح است، صبح یک روز آدینه، آدینه ای که در زمستان خدا لباس تابستانی اش را بر تن کرده است و ...

و خورشید میدرخشد.

چشمانم  آرام و مشتاق به کوچه های دنیای مجازی پای می گذارد ...

سرزده به خانه حاتم سر میزنم.

آری اینجا هم بوی نیچه را استشمام می کنم و در هوای حاتمیسم استحمام ؛

من و نیچه و  هوای حاتم ؛

و خش خش برگهای زیر پایم.

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی