وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

پیچش مو

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۱۸ ب.ظ

داستان کوتاه کوتاه

 

هزار بار برایش توضیح داده بودم که در کودکی به مرضی دچار شدم که لنگم کرد. باز هم هر وقت مرا می‌دید می‌پرسید:

چرا می‌لنگی؟ پات چیزیش شده؟!

دیگر برایم ثابت شده بود که مغزش لنگری دارد. منتظر بودم این بار که راه رفتنم را دید سوالش را تکرار کند تا جوابی که مدتی بود در آب نمک خیسانده بودم را حواله­اش کنم.

رسید سلام داد. دستم را که دراز کردم، دست نداد. دستم را بیشتر در هوا چرخاندم و گفتم: مشتی سلام!! گفت: دستم مو برداشته، نمی­تونم تکونش بدم؛ شرمنده.

جرقه­ای در ذهنم خورد.

چند روز گذشت.

به هم که رسیدیم سلام گرمی دادم و دست به سویش دراز کردم. فورا دست داد. من هم نامردی نکردم و مثل دیپلمات‌های رو به عکاس، دستش را حسابی تاباندم. دادش رفت هوا.

گفت: چی می‌کنی مشتی، مگه نگفتم دستم مو برداشته؟!

گفتم: راست می­گی! یادم رفته بود. آخه بعضی وقتا لنگر ذهنم گیر می‌کنه به مشغولیات،  این چیزا یادم میره. هی پیش خودم می‌گم یه چیزای درباره موهات گفته بودی!! شرمنده.

فوراً عذرم را پذیرفت و گفت: آدمیزاده دیگه. کمی مکث کرد و نگاهی به پاهایم انداخت و گفت:

راستی چرا می‌لنگی؟ پات چیزیش شده؟!


۹۱/۱۰/۱۰

دیدگاه ها (۱۰)

۱۰ دی ۹۱ ، ۲۱:۰۶ محمد حسین حدائق
جالب بود راستی 
چرا می‌لنگی؟ پات چیزیش شده؟!
پاسخ:
یه جواب خیسوندم تو آب نمک!

می خوای حوالت کنم؟
۱۱ دی ۹۱ ، ۰۰:۴۰ محمد هادی باقرالعلوم
انسان گاهی آنقدر فراموش کار می شود که خودش هم یادش می رود و یادش می رود که خودش را از یاد برده...
پاسخ:
امان از انسان و نسیانش
فراموشی ها گاه از لنگیدن دوستان و فراموش کردن خود هم بالاتر می رود و به جایی می رسد که فراموش می کنم کل دنیا مجهز به دوربین مدار بسته است.
عالم محضر خداست...
پاسخ:

به قول یه معجون فروش:

"خدا را فراموش نکن"

۱۱ دی ۹۱ ، ۱۵:۰۰ زینب سادات

بعضی این جوری هستن دیگه

حتما ما هم همین طور عمل می کنیم گاهی

یه وقت هایی یه اتفاقی می افته که دقیقا از نظر ما مصداق چوب خدا صدا نداره است ولی اون شخصی که قرار بوده از اون چوب کاری بیدار بشه به هیچ وجه درس عبرت نگرفته

تو باغ نبوده در کل

سلام
گاهی فراموش میکنیم
فراموش میکنیم که چقدر انسانیم
خدایا ما را ببخش
ببخش ما را اگر میمیرانیمان تا غفلت نکنیم
و چون زنده میشویم
همانی میشویم که بودیم...

پاسخ:

سلام

"و چون زنده میشویم 

همانی میشویم که بودیم..."

بسیار زیبا بود

 

 

سکانس  خستگی

 

فیلسوف خسته شد و  کتابش را بست ...

با دستان لرزانش عینک را از دیدگان ورم کرده ی خویش برداشت ،

مشتی برگ توتون روی پاره کاغذی ریخت

و با دقت بالایی در شکم پیپ خود جا داد .

قدم زنان ، در حالی که دود در نفسش می پیچید ، از پنجره نگاهی به بیرون انداخت ،

« وحدت متفاوت » بشر همیشه او را سرد می کرد .

شاید  در سامانیدن ساحت انسانیت ، در حد عهدی که بسته است ، ... !

 

 

پس از گذشت آن دقیقه ها

هنگامی که با ضربات انگشت خویش ، خاکستر را از پیپ بیرون می ریخت ،

لبخندی زد و گفت :   

خاکستر تنهایی ام ، سیمرغ می زاید شبی ...

پاسخ:

چه ساده و ثقیل نما!!!

چرا فلاسفه باید دود کنن و فکر؟!

چون تنهان، دود می کنن که سیمرغ خیال بیاد کمکشون؟!

سامانیدن ساحت انسان چیست؟!

۱۳ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۳ مرتضی نظری
جالب و پند آموز بود.تازه میفهمم که پشت اون نقد ها شخص کمی نبوده...
پاسخ:

چی بگم والا؟!

.

ولی الزاما منتقدها عمل گرا نیستند.

۱۴ دی ۹۱ ، ۱۵:۴۸ بی تو به سر نمی شود
واقعا قشنگ بود.تونستی تو کمترین کلمات به صورت فوق العاده ای موضوع و محتوا رو بگونجونی.
خوب بود و واقعا جای خوبی داستانو کات کردی.
راستی...

شاید آنچه به نظر ما توتون می آید ، پر سیمرغی است از جنس یاری

و آن فیلسوف رندانه «نجات » را نفس می کشد ...

 

                    شاید ...

پاسخ:

شاید...

.

عجب تمثیلی!!!

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی