وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

زیباست؛ اگر ببینیم...

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۰۷ ب.ظ

زیباست؛ اگر ببینیم...

 

بیائید در محرم زنجیر نزنیم! اما زنجیر از پای گرفتاری باز کنیم. سینه نزنیم! اما سینه دردمندی را از غم و آه پاک کنیم. اشکی نریزیم! اما اشک از چهره­ی مظلومی پاک کنیم. آن وقت با افتخار بگوییم «یاحسین».

اول که به دستت می‌رسد و می­خوانی زیباست؛ بدک نیست. کمی بالا و پایینش که می‌کنی چیزی جور در نمی‌آید. کمی که بیشتر فکر می‌کنی و بعد به «دلت» رجوع می‌کنی ایراد کار را می‌فهمی.

عجیب است به اینجا که می‌رسیم عقل درنگ می‌کند ولی «دل» درنگ نمی‌کند.

آخر کسی نیست در جواب بگوید تا بر مظلومیت مظلومی اشک بر چشمانت نیاید، نمی‌توانی اشک از چشم مظلومی پاک کنی؛ بگوید که تا بر رنج کسی زنجیر نزنی، نمی­توانی زنجیر از پایی باز نکنی؛ و تا بر در کسی سینه نزنی...

نمی‌دانم پیش خودشان نشسته­اند و چقدر فکر کرده­اند و به این رسیده­اند که اینگونه حرف‌ها را به زبان بیاورند. درد است این حرف‌ها را بسیاری از بچه‌های مذهبی و هیئتی­ها هستند که انتشار می‌دهند. چرا چون «دلشان» پاک است و ناپاکی نمی‌بینند. به قولی زهر را داده­اند دست خودی، به خورد خودی بدهد.

نمی­دانم حسابشان چیست و کتابشان چیست که می‌خواهند اینگونه بفهمند و اینگونه بفهمانند؛ ولی می­دانم مکتب سیدالشهدا، مکتب شور و شعور است نه فقط شور و یا شعور که اگر هر کدام بود سرد می‌شد.

«ان لقتل الحسین حراره فی قلوب مومنین لا (لن) تبرد ابدا»

حال اینکه مومنین آنهایی هستند که محبت مولای متقیان را در «دل» دارند هم بماند.

این‌ها را نگفتم که بگوییم ماجرا «دلی» است و دیگر هیچ. هرچه هست، «دل» باید تربیت شود.

یا می‌نویسند: حسین بیش از آب، تشنه لبیک بود. ای کاش به جای زخم‌های حسین افکار حسین را نشانمان می‌دادند.

حتی اگر فقط و فقط زخم­ها بیان هم شود، بی­راه نیست. اینکه چه زخمی بر تن چه کسی نشسته است، کم مهم نیست. مگر نه که در طول تاریخ آدم زخم خورده کم نداریم. چرا فقط زخم حسین سوزناک است؟

اما

هر چقدر هم این جملات فریبا باشد، ادبی باشد، گیرا باشد، باز هم نمی‌تواند آن زیبایی را بپوشاند. که اگر می‌شد آن همه سختی و تلخی نمی‌گذاشت که حضرت زینب (س) آنقدر عاشقانه و مصمم بگوید:

«ما رایت الا جمیلا...»

۹۱/۰۹/۲۰
حاتم ابتسام

دیدگاه ها (۳)

تشکر مقاله جالبی بود!
پاسخ:
ممنونم
۲۴ آذر ۹۱ ، ۱۵:۲۰ محمد هادی باقرالعلوم
ابتدای امر همان چند کلامی که بلد کرده بودی را می نوشتی بهتر بود بقیه مطالبت به دل نمی شیند کمی ماجرا را جذابتر توصیف کن و حرفی را که می خواهی بزنی را همانگونه که می گویی و در فضای حقیقی طرح می کنی بنویس.
پاسخ:
ولی بلد که همان اول متن است!!!!
احساسم میگه این مرحله دوم پروژه ایه که مرحله اولش قبلا کلید خورده و اون عبارت بوده از خالی کردن اشعار ومدیحه ها از تفکر و پر کردنش از احساسات و اشکاندن مردم و حال و دم و این چیزا وخالی کردن مجالس از اشعار پر محتوا و جایگزینی مداحان باحال به جای سخنرانهای عالم و باتقوا. اول اولشم از اونجا شروع شد که خیال کردیم حالا دیگه ما ننه بابامون مسلمون ومملکت هم جمهوری اسلامی دیگه اصلا اسلام رو از روی ما نوشتن!مخ رو تعطیل کردیم رفتیم پی دل که دیگه لابد هرچی دلمون میخواد همون اسلامه! مسیحیت هم از همینجا خرابیش شروع شد کم کم به اینجا رسید که تو کلیسا شراب مقدس بِدَن ...
باید بهشون گفت تو که راس میگی حالا یکی از همون افکار حسین(ع) رو بگو ببینم؟
درسته امام حسین تو دل ماست ولی هر چی تو دلمونه که امام حسین نیست!!

پاسخ:
احسنت
جدا لذت بردم
خدا خیرتون بده
.
در راه حسین علیه السلام، عقل و دل باید

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی