وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد» ثبت شده است

یادداشت


برداشت هنری از یک اثر و معنایابی و فهم مفاهیم یک اثر هنری همه و همه در ید قدرت مخاطب است و اوست که با توجه و بذل نظر به این کشف از اثر هنری می‌رسد و اثر را بهتر می‌بیند و آن را به فعلیت می‌رساند.

در واقع اثر هنری بدون مخاطب به فعلیت نمی‌رسد و اصلا اثر هنری نامیده نمی‌شود؛ و این مخاطب است که اثر و منظومه اطراف آن را با حضور خود شکل می‌کند و به یک اثر معنی و ‌مفهوم و هویت هنری می‌دهد.

چه بسیار آثاری که خلق شدند و از سوی مخاطبان هنر، دارای مفهوم و خاصیت انگاشته نشدند و از صفحه روزگار‌ محو گشتند و چه آثاری که خلق شده بودند برای مصرف دیگری، اما به عنوان یک کالای هنری دیده و فهمیده شدند. 

هر مخاطبی هم معنی و مفهوم خودش را بر اثر بار می‌کند.

با این مقدمه می‌توان گفت هنرمند کسی است که در تلاش می‌کند چیزی خلق کند که دیگران به او مفهوم و ‌معنی بدهند و اثر را با فهم و برداشت خود کامل کنند؛ و تنها هنرمند است که توانایی خلق اثری را دارد که «هنر» دیده و فهمیده شود!

منتقد نیز -که در وهله اول ‌یک مخاطب می‌باشد- کسی است که بر رابطه‌ی هنرمند، اثر هنری، مخاطب و فهم و برداشت از اثر، نظارت و دخالت دارد.

از سویی بر هنرمند نظارت دارد که هر خر‌وجی سخیفی را با هیاهو و‌ معنایی که خودش بر آن بار می‌کند به نام هنر‌ غالب نکند، و از دیگر سو به مخاطب در تشخیص و فهم صحیح و عمیق از آثار واقعی مدد می‌رساند. منتقد با چشمانی باز اثر را می‌بیند و به مخاطب معرفی می‌کند و او را با دادن نور بیشتر راهنمایی می‌کند.



۰ دیدگاه ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۴۴
حاتم ابتسام

یادداشت


درست این است صاحبان آثار، هنگامی دست به تولید و عرضه‌ی یک اثر بزنند که حداقل نشانه‌های از کمال را در خود ببیند؛ و فرض این است وقتی فردی اثری را عرضه می‌کند این نشانه‌ها را -در کمترین حد هم که شده- در خود دیده و بروز داده است.

انسان که در ذات، تعالی‌طلب و کمال‌گراست، گاه دچار رکود کمال‌گرایی می‌شود! یکی از مواقع رکود کمال‌گرایی بعد از عرضه‌ی یک اثر و خروجی گرفتن از ورودی‌های وجود است؛ مثل زمان بعد از اتمام دوران تحصیل و دریافت مدرک، مثل تولید و عرضه‌ی یک اثر هنری و یا اجتماعی و...

صاحب اثر بعد از تولید یک اثر و احساس به فعلیت رسیدن و رد کردن مرحله بالقوه بودن به ناگاه خود را کامل و بی‌نقص می‌داند. به عبارتی به این باور می‌رسد حال که توانسته‌ام با ورودی‌هایم یک خروجی بگیرم پس به آنچه که باید می‌رسیدم رسیدم؛ و این ابتدای یک رکود ویرانگر و مضر برای صاحب اثری است که تازه در ابتدای راه خویش قرار گرفته است.

«منتقد» با تکیه بر نگاه تعالی‌طلب و کمال‌گرایانه‌ی مستمری که دارد، همه خروجی‌های عرضه‌شده‌ی صاحبان آثار را رصد و بررسی می‌کند. این رصد خود به تعالی منقد نیز کمک می‌کند اما هدف منتقد تنها تعالی خود نیست بلکه این بررسی‌ها منجر به فهم منتقد از آثار و رابطه‌ی آنان با صاحبان آن می‌شود و به تبع، ضعف و قوت‌ها را نمایان می‌کند. این بازتاب نگاه منتقد به صاحب اثر نیز می‌رسد و یک صاحب اثرِ با فکر پویا، آن را با روی گشاده می‌پذیرد؛ یک صاحب اثرِ دچارِ رکود شده نیز در بدترین حالت تلنگری می‌خورد و نسبت به نقص خودش آگاهی می‌یابد.

این تلنگرِ «اراده برای دانایی» است. اراده‌ای که گاه در افراد خاموش و راکد می‌شود و منتقد آن را با نقد خود تحریک می‌کند. منتقد است که باید صاحبان آثار را نسبت به این موضوع هوشیار و آگاه کند و بگوید که فلانی آن‌قدر که می‌اندیشی «دانا» نیستی. حداقل این است که صاحب اثر نزد خودش بگوید، باید بروم و آنچه منتقد بر اساس آن نقد من  و اثرم را می‌کند بدانم تا بفهمم چرا ایراد از کجاست و این ضعف و یا حتی قوتی که در من دیده دقیقاً چیست.

و این ابتدای مسیر رو به بالای دانایی است؛ و نقش منتقد در آن... 



درباره نقد


۰ دیدگاه ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۰:۱۰
حاتم ابتسام

یادداشت


وقتی فردی آگاه و حساس، چیزی می‌بیند که نسبت به آن نقد دارد دچار یک «فشار روحی» می‌شود! این فشار روحی و روانی بسته به کیفیت موضوع بالا و پایین می‌شود. مثبت یا منفی‌بودن نقد هم بر این فشار موثر است. گویی منتقد با نگفتن نقدش خفه خواهد شد. و مسئله از همین‌جا شروع می‌شود...

 بیان نقد کیفیت و محدوده زمانی خاصی دارد؛ این محدوده زمانی گذراست و خیلی نیز تغییرپذیر نیست. حال اگر زمان، مکان و شخص مورد نقد در کنار هم نباشد، یا نقد بیان نمی‌شود و یا بد بیان می‌شود. مثلا وقتی مخاطبِ نقد گوش شنوایی نداشته باشد، یا در دسترس نباشد، یا توان نقد رو در روی او را نداشته باشیم و یا ابزار و بستری برای بیان نقدمان وجود نداشته باشد و زمان بگذرد، نقد در مسیر نادرستی می‌افتد.

مثل همسری که از رفتار شوهرش ناراضی باشد و به دلایلی نتواند بگوید؛ رویش را ندارد، شوهرش گوش شنیدن ندارد یا موقعیت زمانی مهیا نیست و ... زن هم می‌رود برای تخیله فشار، نقد مثبت و منفی‌اش را نزد هر کسی می‌گوید الا شوهرش. که این مصداق «غیبت» است. کسی که قرار بود که با شنیدن نقد، بدی‌اش را اصلاح و خوبی‌اش را بداند و آن را تثبیت و تقویت کند، از این «موهبت» محروم خواهد شد.

 گاهی پیش می‌آید که فرد با رفتارهای زننده‌ای که هنگام شنیدن نقد از خودش بروز می‌دهد، و یا بی‌خیالی نسبت به انتقادات وارده و یا اتفاقاتی از این دست، دهان دیگران را می‌بندد و باعث می‌شود فشاری که بر دیگران وارد می‌شود در جای دیگری بروز کند؛ هرجا غیر از بسترِ «نقد مسالمت‌آمیز». همان‌طور که گفته شد کمترین این بروز، غیبت است؛ در این حالت خودش هم در غیبت شریک می‌شود.

گاهی نیز پیش می‌آید که فرد درست‌کاری به دلایلی، مانند داشتن اعتماد به نفس یا نداشتن آن،  مانع می‌شود که دیگران به او نقد مثبتی بدهند و از او تعریف کنند. او نیز نسبت به خوبی کار خود و رضایت دیگران بی‌اطلاع می‌ماند. هر چند فشار خوبی‌های او نزد دیگران «منتشر» می‌شود، ولی درون خودش منتشر نمی‌شود!

این فشار وارد آمده به انسان‌های حساس و آگاه باید درست و به‌هنگام «تخیله» شود؛ مهیا کردن شرایط این تخلیه‌ی صحیح بر عهده اشخاص زیادی است. یکی خود منتقد که آگاهانه، به‌هنگام و به‌جا نقد کند. دیگری افراد کل جامعه که فضای نقد را به گونه‌ای مهیا کنند که منتقدین نزد دیگری نروند. یعنی باید بسترهای مناسب نقد وجود داشته باشد؛ مثل مطبوعات. از همه مهم‌تر، افراد جامعه هستند که برای نقد، حداقل «گوش شنوایی» داشته باشند و به آن بیندیشند. حتی شنیدن نقد هم مفید است. نقدی که خیلی وقت‌ها «درددل» است و همان لحظه‌ی بیان‌شدن برطرف می‌شود؛ به عبارتی دلِ گوینده با همان «گفتن» خنک می‌شود. پس بگذاریم منتقدین عزیز فشارشان را تخیله کنند تا دلشان خنک شود. نه اینکه دلشان بسوزد و نتوانند کاری بکنند؛ که در نهایت می‌شود، «دل‌درد»، «رودل» و بقیه ماجراها...


مطالب مرتبط:

ادب پذیرش نقد

خوف و رجا در نقد


۳ دیدگاه ۲۰ مهر ۹۲ ، ۲۳:۰۱
حاتم ابتسام

یادداشت


آوردن مصادیق در نقد، یکی از وظایف منتقد است؛ و البته دادن راه حل از وظایف او نیست. اینکه در ادبیات اجتماعی اینگونه جا افتاده که منتقد باید علاوه بر نشان‌دادن ضعف‌ها راه حل‌ها را هم نشان بدهد حرف درستی نیست. شاید پیشنهادی داشته باشد ولی چون در جایگاه عمل قرار ندارد نمی‌تواند نظر عملی بدهد. این وظایف نامزدان تصدی هر سمتی است که عیب را بگویند و راه‌کار رفعش را نیز مطرح کنند تا شاید انتخاب شوند!

هرچند بعضی‌وقت‌ها نشان‌دادن نقاط ضعف و مشکل خود نوعی راه حل محسوب می‌شود. چون خیلی از صاحبان آثار نمی‌دانند ایراد کارشان کجاست و طبعاً نمی‌توانند آن را حل کنند؛ که به محض اطلاع آن را رفع می‌کنند.

هنگامی منتقد از مفاهیم صحبت می‌کند که موضوع خاصی را نقد نمی‌کند و فقط درباره موضوعات کلی حرف می‌زند. غیر از این وقتی درباره پدیده خاصی صحبت می‌کند باید مصداقی بگوید؛ اینکه دقیقاً به کجای کار نقد دارم و چرا؛ کجای کار خوب نشده و مناسب کل کار نیست و...

هنر منتقد این است که بعد از دیدن کلیت اثر، به جزئیات آن بپردازد و بعد از آن با دقت در جزئیات روی آن‌ها تمرکز کند و درباره آن‌ها حرف بزند. اگر قرار باشد منتقد وارد جزئیات مهم کار نشود و فقط درباره کلیات صحبت بکند که کار خاصی نکرده. کاری کرده که خیلی‌ها می‌کنند و خود را نیز منتقد نمی‌دانند.

مثلا می‌گوید: 

- «اثر شما از نظر ساختاری دچار التهاب مفهومی است و صمیمت و احساسات مولف را در آن پیدا نیست!»

یا خیلی لطف کند بگوید:

- «اثر را دوست ندارم چون ما به ازای عاطفی ندارد!»

حال این که دقیقا این "التهاب مفهومی ساختار" چگونه است و "صمیمیت احساس مولف" چه شکلی است هم بماند!

این جملات نقد نیستند بلکه یک بیانیه کلی و نظری احساسی درباره آثار هستند. بین نقد خوب و نظر احساسی فاصله‌هاست.

به راحتی می‌شود چند جمله و مفهوم کاربردی در نقد را از روی کتابی حفظ کرد و بر اساس آن تمام پدیده‌های انسانی را به نقد کشید! بدون اینکه کمکی به مخاطبان و صاحب اثر شود.

نقد کلی‌گویی نیست و راز موفقیت یک منتقد، دقت در جزئیات و کشف رابطه آن با کل اثر است.



پی نوشت: با تشکر از علی باقری اصل


مطالب مرتبط:

درباره نقد

۵ دیدگاه ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۰۴:۱۳
حاتم ابتسام