وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه تاریخ» ثبت شده است

یادداشت


بحث از احیای فرهنگ باستانی تاریخی و ضرورت توجه به پیشینه تاریخی یک ملت آن قدر مهم و مطرح است که نیازی به تکرار دوباره آن نیست. اما این توجه نباید به معنای بازگشت تاریخی و سیر در گذشته‌های گذشته تفسیر گردد که منجر به این شود که جوانان به عنوان طیفی آرمان‌گرا، آرمان‌شهر خود را در گذشته‌ای با تصویر موهوم و انتزاعی ببینند.

علت عمده ضرورت نگاه به گذشته و تأکید بر لزوم آگاهی از تاریخ فرهنگ و تمدن یک ملت، زنده نگه داشتن تداوم تاریخی سابقه‌ی فرهنگ و تمدن ایشان است.

تداوم تاریخی به این معناست که بدانیم از کجا آمده‌ایم و این آمدن چگونه شکل گرفته و محقق شده است؛ که این مهم به واسطه مطالعه تاریخ و دانش و بینش حاصله از آن صورت می‌گیرد. اگر دانش و بینش تاریخی در رابطه با فرهنگ و تمدن ملتی واقع نشود، مثال مردی می‌شود که بدون نگاه به قفسه‌های آشپزخانه و یخچال منزلش برای خرید مایحتاج سری به فروشگاه محل می‌زند. به یقین خریدی که او انجام می‌دهد نه تنها جواب‌گوی نیازهای او نیست، بلکه خریدی کاذب و بی‌فایده است. در نهایت در منزلش نیز جایی برای این خریدها ندارد!

قرار نیست دوباره چرخ را اختراع کنیم و یا به تنهایی انتهای غایت سعادت بشری را محقق کنیم. ما نیز نسلی هستیم که شرایط به جامانده از گذشتگانمان را بر دوش می‌کشیم. هرچند که باید تمام تلاش خویش را برای فراهم کردن مقدمات حیات طیبه انسانی فراهم کنیم. باید بدانیم در کجای تاریخ قرار داریم، چه گذشته‌ای ما را به اینجا رسانده و قرار است به کدامین سو برویم و برای این سیر چه باید انجام دهیم!

اگر در این بین گسست تاریخی صورت بگیرد، مسیر رشد، آن گونه که باید طی نخواهد شد. گسست تاریخی به این معناست که بدون توجه به گذشته در جستجوی آینده باشیم. گسست تاریخی یک ملت از فرهنگ و تمدن خویش دلایل مختلفی دارد که مهم‌ترین آن، نداشتن دانش و بینش تاریخی است. این گسست در نهایت منجر به بی‌هویتی ملت و سردرگمی ایشان در رابطه با طراحی یک آرمان‌شهر می‌شود.

می‌توان نتیجه گرفت هنگامی که سخن از مطالعه تاریخ و ضرورت آشنایی با فرهنگ، آداب، رسوم، سنن و هنر می‌شود منظور تبعیت محض و بی‌چون و چرای از آن نیست، بلکه اطلاع از آن برای نوعی واقع‌بینی به منظور بهره‌وری مفیدتر و ادامه‌ی آگاهانه مسیر پیش روست؛ یعنی دوری از یک تصویر انتزاعی از گذشته. که البته در این میان می‌توان نقش و جایگاه مهم دین در فرهنگ و تمدن یک ملت را بررسی و تبیین کرد و با آن به طراحی و ساخت یک آرمان‌شهر حقیقی امیدوار بود.


۳ دیدگاه ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۴۱
حاتم ابتسام