وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

گاو نورانی!

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۲۸ ق.ظ

نقد عکس



.

جایی در نقطه طلایی تصویر، گوساله‌ای از سمت نور می‌آید. گویی سه گاو سمت چپ منتظر تشریف‌فرمایی او هستند. روی زمینی که نمی‌دانم از چه، خیس شده! نوری که از صافی شاخه‌های درخت رد شده و چند کانال ایجاد کرده به همراه نوری که از سمت راست و از منبعی نامعلوم تابیده، رنگ تمام اجسام داخل قاب را تحت تاثیر قرار داده‌اند.

.

نور به عنوان نزدیک‌ترین شی ملموس جهان مادی به عالم الهی، جایگاه ویژه‌ای در بسیاری از ادیان جهان دارد. از نقش نور در عکاسی هم نمی‌شود گذشت؛ تا حدی که بعضی، عکاسی را به خدمت گرفتن درست نور می‌دانند. 

هندوها گاو را مقدس می‌دانند و آن را به هیچ‌وجه قربانی نمی‌کنند؛ برخلاف مهرپرست‌ها که گاو را مقدس می‌دانند ولی آن را قربانی می‌کنند.

با این مقدمات می‌خواهم بگویم: به طرز واضحی مشخص است که این عکس را یک هندو گرفته! کسی که به مقدس‌بودن گاو اعتقاد داشته است. کسی که نور را هم می‌شناخته؛ چه از نظر بصری و چه از نظر مفهومی. به عبارتی عکس را از روی اعتقاد و تسلطش گرفته است.

شهید آوینی می‌گوید: «هنر تجلی مستقیم روحیات هنرمند است». واضح است که این عکس تجلی درونیات عکاس آن است. اصل هنر هم همین است؛ که هنرمند اثرش را با اعتقاد به مفهوم آن خلق کند. مفهومی که جزئی از وجود هنرمند شده است.

شاید برایتان پیش آمده باشد که نگاه به بعضی عکس‌های حرم ائمه اطهار علیهم‌السلام و بیت‌الحرام حالتان را دگرگون کند و نگاه به بعضی عکس‌های دیگر، هیچ احساسی را در شما بر نیانگیزاند. همیشه نباید دل را متهم به سیاه‌بودن کرد. بعضی وقت‌ها واسطه‌ها مشکل دارند. مانند مجلس روضه‌ای که اشکی در نمی‌آورد ولی بیت شعری، تمام وجود آدمی را آتش می‌زند. دقیقا اینجاست که نقش واسطه را می‌شود دریافت.

هنرمندان در انتقال مفاهیم به نوعی واسطه‌اند؛ اصلا خود هنر واسطه‌ای است بین انسان و دنیایی مادی و الهی؛ مثل نور. در این وسط تأثیرِ نفس یک هنرمند بر اثر غیرقابل‌انکار است. اثری که هنرمند بعضا به صورت ناخودآگاه روی اثرش می‌گذارد و همین‌طور ناخودآگاه به مخاطب اثر منتقل می‌شود. هنرمند واقعی، نوری تابیده از حقیقت را دریافت می‌کند و با آینه وجودش که عمری آن را صیقل داده به اطراف می‌تاباند. کاری که به سادگیِ بیانش نیست. جریانی که اگر یک بخش آن درست نباشد نتیجه‌ی دل‌چسب و دل‌نشین نخواهد داشت.

و اینگونه می‌شود که چنین عکسی از چند گاو، دل‌نشین می‌شود؛ عکسی که حتی تقسیم رنگِ چشم‌نوازِ قهوه‌ای و زرد با طیف رنگ مشترک، در خدمت احساسات عکاسش قرار گرفته است.

و چه بسیار آثاری از هنرمندان مسلمان که هیچ رگه‌ای از اعتقاد به خالق هستی در آن نمی‌بینیم؛ که صاحب این آثار را نمی‌شود هنرمند نامید؛ هر چند که می‌نامند. کسانی که به مرگ مؤلف معتقدند و با افتخار می‌گویند اثرشان ایدئولوژیک نیست و قرائت‌پذیر است!

مگر می‌شود در اثری، اثری از خالقش و خالقِ خالقش نباشد!؟

.

ای کاش بعضی هنرمندان مانند این هنرمند کمی به کاری که می‌کنند اعتقاد داشتند.


دیدگاه ها (۹)

خداوند هنرمندان را نورانی کند!!!
پاسخ:

الهی آمین.

چه جالب!!
هندوها گاوشان را خدا میدانند  و هنرشان را برای شناساندن و عظمت بخشیدن اعتقادهایشان به کارمیبرند که من شیعه به گاو! حس خوبی پیدامیکنم اما حیف برخی هنرمندان به اصطلاح شیعه! هنرشان را که به قول حاتم نمی شود گفت هنر  اشتباها بجای تقدیس ارزشها صرف تقدیس خودشان میکنند ن درست همینجاست که من یاد هنرمند نورانی با تقسیم نور، ژست و نودرپردازی های حرفه ای میافتم.
پاسخ:
آفرین.
۳۰ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۵۰ مرتضی نظری
جالب بود...
البته از نظر هنری زیاد قوی نیستم پس از این نظر اظهار نظر نمیکنم...

اما از نظر مفهومی: چرا باید مسلمانان اللخصوص شیعیان باید کاری کنند که کارهایشان به اسم اسلام آبروی اسلام را ببرد بجای اینکه تبلیغ را کند؟
پاسخ:
واقعا چرا!؟
۳۰ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۳ هیدروژن فسفریک
معلوم نیست چنتا هندو با دیدن این عکس دگرگون شدن،اشکشون جاری شده و از گناهاشون توبه کردن....
پاسخ:
:)
۰۱ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۴۰ زینب سادات
و چه بسیار آثاری از هنرمندان مسلمان که هیچ رگه‌ای از اعتقاد به خالق هستی در آن نمی‌بینیم؛

با تاسف همین طوره
پاسخ:
:(
گذشته از هندوها لحظه اول که گاو زرد رنگ رو دیدم یاد گاو بنی اسرائیل افتادم وگوساله سامری هم. هر دوتا شون زرد بودند و حدوداً مقدس یا مقدس نما!؟
.نتیجه گیری جالبی بود.
پاسخ:
گاو بنی اسرائیل!
برداشت جالبی بود.

عنصر نور همیشه برایم جالب بوده...

دقیقا نمی دانم چرا شهاب الدین سهروردی نور را به عنوان بنیادی ترین مفهوم دستگاه اندیشه اش برگزیده است،

ولی در نقطه سر خط همین چند سطر تفکرم، فهمیده ام که نور برای هر کسی و در هر آیینی به گونه ای مقدس است...

بی دیین و آیین هم که باشی نور برایت رنگ امید دارد.

 

به قول استادم: گیاه هم نور پرست است...

 

 

 

خیلی جالب بود

لذت بردم حاتم عزیز

پاسخ:
و چه برداشتی!
در باب تعریف و تشریح دو عنصر " هنر " و  " اعتقاد "  که در این مقال ذکر آن رفته است مجال پرداختن و حرکت به سوی گره گشایی نیست... فقط در این مجال سپاسی میشود از طرح مسائل تفکر برانگیزی چون این نوشتار از سوی شما. سپاس.
پاسخ:
ممنونم از وقتی که برای مطالعه و تفکر روی این مطلب می گذارید.
سلام
عجب فکر کنم این ناجی اونهاست از مردمی که نا جی اونها یک گوسالست چه  انتظاری  میتونی داشته باشی

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی