وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

هر چه هست، تفاوت است. اما نمی‌دانم چرا باز معجون خوش‌طعمی است؛ دنیا: معجونی از تفاوت‌ها.

وحدت تفاوت

بسم الله...
.
خاص‌ترین مخاطب این وبلاگ خودم هستم.
نوشتن این نوشته‌ها برای التزام به آن چیزی است که آموخته‌ام؛ برای تبدیل آن به باور.
نظراتتان برای باور کردن آموخته‌هایم راه‌گشاست.
بعضی حرف‌ها در بعضی قالب‌ها بیشتر می‌گنجد البته با نگاهی نقادانه و تأکید بر هندسه نگارش...
.
حاتم ابتسام

اختراع روش یا کشف روش

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۰۱ ب.ظ

یادداشت

 

چرا ما در زندگی همیشه به دنبال روش­ها هستیم؟ آن هم ساده­ترین روش‌ها؟

و بعد هم که روشی را یافتیم نامش را می‌گذاریم علم و دانش یا علوم تجربی

مثل اینکه اصلا یک مبحث علمی وجود دارد به نام روش­شناسی. در آن بحث از چیست­الله اعلم.

عجیب است برای کارهایی که روش­هایشان برایمان کمی سخت باشد، ساده ترین روش را به کار می‌بریم: به دیگران محول کردن. البته ای کاش همیشه کارهای سخت را به دیگران محول می‌کردیم؛ کارهایی مهمی که بلد نیستیم.

می‌گویند که اکثر مخترعین آدم‌های تنبلی بوده­اند که به دنبال راحت­ترین روش‌ها بوده­اند. (ماجرای شاه عباس و تنبل‌ها را هم که شنیده­اید) دست تنبلشان درد نکند؛ که آن­قدر تنبل نبودند که اختراعاتشان در مرحله ایده بماند. (خدا می­ماند چقدر اختراع در مرحله ایده مانده است!)

و عجیب­تر اینکه درباره کارهایی که روش‌های ساده­ای دارند آموزش­ها و توضیحات بیشتری وجود دارد. مثلا قسمت‌های سخت کتاب‌های درسی کوتاه­ترند. شاید حتی خود نویسندگان حوصله توضیح دادن را نداشتند. شاید هم بلد نبودند. اما قسمت‌های ساده را آن قدر توضیح داده­اند که آدم شک می‌کند و می‌ترسد، خدایا نکند مطلب پیجیده­تر از این حرفاست و من فکر می‌کنم فهمیدم؛ ترسی که خیلی وقت­ها از ندانستن داریم.

بگذریم...

خوب که نگاه می‌کنم می‌بینم می‌شود به روش اسم دیگری هم داد: راه؛ راه و روش.

اصلا معنی روش چگونگی راه رفتن است. شاید بشود گفت روش برای کسانی است که در مسیر هستند بهتر است نه آنان که به دنبال مسیرند. شاید به خاطر این است که کتاب‌های آموزشی به درد هر کسی نمی‌خورد. هرچند این آموزش روش­ها می‌تواند برای تشخیص راه بهتر هم مفید باشند.

به قول یه بنده خدایی هم نباید راهِ عوضی برویم و هم نباید عوضی راه برویم. پس به دنبال روش رفتن هم زیادی بد نیست. پس مشکل چیست؟!

مشکل آنجاست که تعریف ما از بهترین راه و روش، راحت­ترین و ساده­ترین روش است.

مشکل آنجاست که همه برای خود یک پا مخترعیم. تا کاری سخت و راهی دشوار می‌شود میانبر می‌زنیم. به بلد راه رجوع نمی‌کنیم. شاید از تجربه­ای بهره ببریم و به روشی رجوع می‌کنیم اما چه؟! تجربه­ی یکی تنبل­تر از خودمان (تنبل­تر=مخترع­تر)

به آنکه باید، رجوع نمی‌کنیم به آنکه باید، محول نمی‌کنیم. لوله­کشی که می‌کنیم، یادمان می‌رود سرچشمه همین نزدیکی است. ما روشِ روش­شناسی را نمی‌دانیم. آن را در کجا آموزش می‌دهند؟؟

نمی‌دانیم که روش بافتنی نیست، یافتنی است. روشِ راه را آن می‌داند که از مقصد می‌آید نه آنکه در ابتدای مسیر است.

.

.

«یا الله، اهدنا الصراط المستقیم»

۹۱/۰۹/۲۷
حاتم ابتسام

دیدگاه ها (۲)

جالب بود...
یاد بعضی از استادامون میوفتم، وفتی بلد نیستن جواب سوال دانشجو ها رو بدن، میگن ساده است.. اجازه بدین وقت کلاس رو با این سوال ها نگیریم! اما خدا نکنه یه چیزی رو بلد باشن.... انقدر توضیح اضافی میدن که آدم هر چی هم یاد گرفته شک میکنه بهش!!
راستی لینک شدین..
مشکل آنجاست که تعریف ما از بهترین راه و روش، راحت­ترین و ساده­ترین روش است.
روش هایی که یافتنی هستند از کجا پیدا شدند؟؟؟؟ از اول یکی اومده اونارو بافته که الان یافتنی شدن دیگه...ای نظر مویه
پاسخ:
باید رفت، باید یافت، نباید بافت.

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی